لوچیستان – گروه لوچی‌ویژ

دانابات: اعضای لوچی‌ویژ اعلام آمادگی کردن. لوبت تو هم آماده شو.

لوبت: من همیشه آماده‌ام.

{موسیقی}

لولو: سلام بچه‌ها منم لوبت، خفاش جهانگرد که عاشق کشف دنیا است. بچه‌ها امروز یک جلسه‌ی محرمانه‌ی ویژه داریم. به زودی خودتون می‌فهمید.

{موسیقی}

لولو: ای ناداوان فرقی نمی‌کنه زیر زمین باشی یا بالا ابرها. با لوبین پیدات می‌کنم. اگه توی دریاها قایم شده باشی یا تو دل غارهای پیچ در پیچ فعلا با کره‌ی دیودونگ راهو پیدا می‌کنم و می‌یام. منتظرم باش.

{موسیقی}

لولو: بچه‌ها لوچی‌ویژ اسمیه که ما به گروه مشاوران مخفی ویژه لوچیستان دادیم.  چون هم ویژه است هم برای بچه‌هایی که به لوچیستان گوش می‌دن درست شده. این گروه از بچه‌ها با ایده‌های باحالشون می‌تونن کمک کنند که ما بتونیم ناداوان رو بگیریم. خب دانابات بگو ببینم اعضای  لوچی‌ويژ هستند.

دانابات: بله.

لولو: پس بگو موضوع جلسه چیه.

دانابات: ما می‌خواهیم در این جلسه‌ی محرمانه و ویژه یک راهی پیدا کنیم. که بتونیم لوشنل رو از ناداوان پس بگیریم.

لولو: اعضای جلسه رو هم معرفی کن دانابات.

دانابات: بله. پارسا، راشین، رایان، باربد و بیتا الآن روی خط هستند.

لولو: از اعضای لوچی‌ويژ خیلی متشکرم که به جلسه اومدن. امیدوارم بعد از این جلسه بتونیم راهی پیدا کنیم که ناداوان لوشنل من رو پس بده و البته از اون مهمتر  دیگه نتونه جایی رو طلسم کنه.

دانابات:  پارسا می‌خواد صحبت کنه.

لولو: وصلش کن.

{صدای کلیک}

پارسا: ببین لولو تو باید خودت رو شبیه یه آدمی بکنی کنی صدات رو هم تغییر بده

لولو: یعنی چطوری؟

پارسا: مامانت رو هم بگو بیاد یه جوری صحبت کنه که صداش با تو قاطی نشه بگو زیر تو وایسه قد یه آدم بشی.

لولو: آهان یعنی من برم رو دوش مامانم وایسم. فهمیدم.

پارسا:  دنا و رها رو کمک بگیر .

لولو: دنا و رها باید چی کار کنن؟

پارسا: دنا و رها برن با ناداوان دوست بشن تو هم خودتو شبیه یه آدم کردی دیگه با مامانت. برو پشتش یقه‌اش رو بگیر بده به پلیس بندازه زندان بعدش اینجوری ناداوان شکست می‌خوره.

لولو: پارسا خیلی نقشه‌ی جالب و خوبی کشیدی ولی یه مشکلی هست. من اگه برم روی دوش مامانم بایستم که قدم بلند بشه، قدم اندازه‌ی یه آدم بزرگ می‌شه ولی زورم اونقدر نمی‌شه که. نمی‌تونم ناداوان رو از یقه‌اش بگیرم دستگیر کنم. تازه لوشنل دست اونه می‌تونه سریع فرار کنه.

{صدای بینگ}

دانابات: رایان بله صدات رو داریم صحبت کن.

رایان: سلام لولو من رایان احمدی پور هستم می‌خواستم بگم که ناداوان موقعی که توی جزیره بود به جای اینکه معما رو حل کنی زندانیش کنی بعد معما رو حل کن.

لولو: آره راست می‌گی. می‌شد بگیرم.

رایان: دفعه‌ی بعد اول زندانیش کن بعد معما رو حل کن.

لولو: من سعیم رو می‌کنم ولی بعضی اوقات ممکنه زورم بهش نرسه.

رایان: و اینکه هر هفته هم پادکست بذار.

لولو: رایان من که نمی‌تونم هر هفته پادکست بذارم. ولی باشه سعی می‌کنم زودتر پادکست بذارم.

{دینگ}

دانابات: تماس راشین برقرارشد.

راشین: سلام من راشینم از تهران برای اینکه ناداوان رو گیر بندازی یه جعبه درست کن روش بنویس شیشه‌ی طلسم مهربانی توش یه شیشه بذار بذار دم خونه‌ی ناداوان روش یه تله هم بذار.

لولو: اوه چه نقشه‌ای بعدش چی می‌شه؟

راشین: ناداوان وقتی بیاد بیرون می‌خواد این رو باز کنه تله میفته روش

لولو: آهان اینجوری می‌گیرمش. اونوقت باید باهاش چی کار کنم؟

راشین: وقتی تله بیفته روش می‌ری باهاش صحبت می‌کنی بهش بگو یه شغل خوبی براش دارم.

لولو: شغل خوب؟! منظورت چه شغلیه؟

راشین: به نظر من فروشندگی یه شغل خوبه برای ناداوان چون هیچ چیزی لازم نداره که بلد باشی.

لولو: پیشنهاد خیلی خوبیه فقط یه مشکلی هست. من می‌دونم خونه‌ی ناداوان کجاست. توی شلغمروده ولی الان کلی دیوار و سیم خاردار گذاشته دور خونه‌اش.

دانابات: و البته یک خندق هم کنده دور خونه‌اش و توش آب ریخته.

لولو: اوه من خبر نداشتم. ولی اون مهم نیست من پرواز می‌کنم.

دانابات: نمی‌تونی یه طلسم نامرئی ضد پرواز هم گذاشته که هیچ موجود پرنده‌ای نتونه بره تو. فقط یه در برای رفت و آمد خودش گذاشته که هیچکس نمی‌دونه کجاست. از یه راه زیر زمینی رد می‌شه.

{دینگ}

لولو: باربُد چیزی می‌خوای بگی؟

باربد: سلام لولو من باربدم از ونکوور می‌خوام بگم دفعه‌ی بعد که ناداوان رو دیدی یه ردیاب بذار تو جیبش که با لوبینت بدونی کجا رفته دفعه‌ی بعدش.

لولو: چه ایده‌ی باحالی. آفرین باربد اینجوری می‌فهمیم که در مخفی خونه‌ی ناداوان کجاست. فقط مشکل اینه که باید یه کاری کنم که بتونم باهاش قرار بذارم.

{دینگ}

لولو: بیتا تو ایده‌ای داری؟

بیتا: سلام لولو من یه نقشه‌ای برات دارم می‌گم ازش بپرس تو چی دوست داری.

لولو: من می‌دونم چی دوست داره. شکلات و بستنی.

بیتا: مثلا اگه گفت تو بستنی دوست داری من یه کامیون پر از بستنی سفارش می‌دم کره‌ات رو هم بهت می‌دم.

لولو: یعنی هم بستنی بهش بدم هم کره‌ی دیو دونگ رو. همینجوری؟

بیتا: بهش بگو من به شرطی یه کامیون بستنی بهت می‌دم که اولا لوشنل و شارژش رو بهم بدی هم تسلیم بشی و دیگه هیچوقت کارهای بد نکنی و طلسم نذاری بعد هم من می‌تونم کمک کنم کار پیدا کنی بعد پولدار بشی.

لولو: ولی بیتا من قبلا امتحان کردم ناداوان اصلا دوست نداره کار کنه. جدیدا هم که می‌خواد پادشاه قصه‌ها بشه. به نظرت چه کار دیگه‌ای می‌شه کرد؟

بیتا: اگه می‌خوای می‌تونی خودت بری یه میلیون از بانک بدزدی و بهش بدی اینجوری خوشحال می‌شه پولدار می‌شه و دیگه طلسم نمی‌ذاره و تسلیم می‌شه و نقشه‌ام می‌گیره.

لولو: بیتا؟! ما می‌خوایم یه کاری کنیم که ناداوان دزدی نکنه کار بد نکنه اونوقت می‌گی من برم بانک پول بدزدم؟ 

بیتا: به ناداوان بگو بیتا هاشمی‌نژاد از شیراز خیلی دوستت داره.

لولو: باشه بهش می‌گم. خب دوستان جلسه‌ی خیلی مهمی بود. من و دانابات پیشنهادات شما رو بررسی می‌کنیم و بعد سعی می‌کنیم که یه راهی پیدا کنیم که لوشنل رو پس بگیریم. از همراهی شما خیلی ممنونیم.

{دینگ}

لولو: خب دانابات نظرات بچه‌ها رو جمع بندی کن و یه نقشه‌ی جدید تهیه کن که بریم و لوشنل رو پس بگیریم.

{افکت تحلیل و بررسی}

دانابات: نقشه‌ آماده شد. کره‌ی دیودونگ رو بردار و شلغمرود رو روش پیدا کن.

لولو: باشه لیزر لوبین بچرخ و ببین.

{افکت}

لولو: ایناهاش پیداش کردم. الان ورد جادویی رو می‌خونم.

دانابات: قبل از اینکه ورد رو بخونی این ردیاب ریزه میزه رو بذار تو جیبت. اینو باربد فرستاده.

لولو: باشه بده. گذاشتم.  دیو دونگ النگ دولنگ. دیو دونگ پلنگ ملنگ. دیو دونگ اجی مجی بی درنگ.

{موسیقی}

لولو: خب من الآن توی شلغمرودم. حالا باید چی کار کنم دانابات.

دانابات: رادار بزن و خونه‌ی ناداوان رو پیدا کن.

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو خونه‌ی ناداوان کجاست.

{افکت و موسیقی رادار}

لولو: اهان همونجاییه که قبلا بود. بیرون هر چهارتا محله‌ی شلغمرود. البته داده‌های رادار من می‌گه یه خندق گنده‌ی پر از آب دور تا دور خونه است. چند لایه دیوار و  سیم خاردار هم دور خونه کشیدن.

دانابات: با پرواز هم نمی‌تونی بری اونجا چون طلسم دیوار نامرئی جلوت رو می‌گیره.

لولو: پس باید چی کار کنم دانابات.

دانابات: باید از بخشی از ایده‌ی بیتا استفاده کنی. من سفارش دادم یه کامیون بستنی بیارن دم خونه‌ی ناداوان برو اونجا و بستنی‌ها رو تحویل بگیر. ناداوان حتما کامیون بستنی‌ها رو از پنجره‌ی خونه‌اش می‌بینه و میاد که ببینه ماجرا چیه.

لولو: باشه. پس بال‌های خفاشی پیش به سوی کامیون بستنی‌ها.

{صدای بال زدن}

لولو: آهان ایناهاش. این هم کامیون بستنی.

{صدای باز شدن پنجره}

ناداوان: آهای لوبت خفاش تو پشت پنجره‌ی خونه‌ی من چی کار می‌کنی. اون کامیون چیه اونجا؟

لوبت: این یه کامیون پر از بستنیه.

ناداوان: چی؟ بستنی؟! آخجون بستنی. من عاشق بستنی‌ام.

لولو: اگه لوشنل و شارژر رو پس بدی من هم کره‌ی دیو دونگ رو بهت می‌دم هم این کامیون بستنی رو.

ناداوان: من لوشنل و شارژرش رو پس نمی‌دنم. الآن هم با لشکر هزاردیوم میایم اونجا بستنی‌ها رو می‌گیریم.

{صدای بستن پنجره}

دانابات: حتما الآن داره از اون راه مخفی که هیچکس نمی‌دونه کجاست می‌یاد.

لولو: حالا چی کار کنم.

دانابات: برو زیر کامیون قایم شو.

{صدای خش خش}

لولو: قایم شدم.

{صدای ناداوان و لشکر هزار دیو}

ناداوان: آخجون بستنی. یه کامیون بستنی. این لولو کجا غیبش زد. حتما ترسیده در رفته. منم بودم می‌ترسیدم.

{صدای خوردن بستنی}

ناداوان: آخجون بستنی. من عاشق بستنی‌ام.

دانابات با صدای یواش: لولو. یواشکی ردیاب ریزه میزه رو بنداز تو جیب ناداوان.

لولو با صدای یواش: باشه باشه. الآن می‌ذارم.

{صدای تق}

ناداوان: کسی اونجاست؟

لولو: میو میو.

ناداوان: حتما گربه است. وای چه بستنی‌هایی. بذار باقیش رو هم بردارم برم خونه بخورم. فقط  باید مراقب باشم کسی من رو نبینه.

{صدای پای ناداوان که داره می‌ره}

لولو: مثل اینکه ناداوان و لشکر هزار دیوش رفتن. حالا می‌تونم بیام بیرون.

دانابات: لولو ردیاب ریزه میزه داره کار می‌کنه. می‌تونم بگم ناداوان داره کجا میره.

لولو: داره کجا می‌ره.

دانابات: داده‌های ردیاب من می‌گه ناداوان داره می‌ره به میدون مرکز شهر. تو هم پرواز کن و برو اونجا.

لولو: بال‌های خفاشی پیش به سوی میدون مرکز شهر.

{صدای بال زدن}

دانابات: اوه ناداوان از روی نقشه‌ی ردیاب غیب شد.

لولو: من رسیدم به میدون. آلان یه رادار می‌زنم ببینم اینجا چه خبره.

{موزیک رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو چی اینجاست.

{افکت رادار}

لولو: داده‌های رادار من می‌گه که مردم دارن دور و بر میدون حرکت می‌کنند. وسط میدون هم یک حوض آب با یه فواره‌ی بزرگ هست. وایسا ببینم. وسط فواره یه در مخفیه. این توی رادار هست ولی من مطمئنم آدم‌ها نمی‌تونن همینجوری ببیننش.

دانابات: این حتما در مخفی خونه‌ی ناداوانه.

لولو: بال‌‌های خفاشی به سمت در مخفی خونه‌ی ناداوان.

{صدای بال زدن}

لولو: بچه‌ها من دارم می‌رم داخل.

{صدای باز شدن و بسته شدن در}

لولو: اوه اینجا یه راه مخفی خیلی طولانی و تاریکه.

{صدای راه رفتن}

صدای ناداوان از دور: بخوابید دیوچه‌های عزیزم.

لولو با صدای یواش: رسیدم به زیر زمین خونه‌ی ناداوان. این صدای ناداوانه که داره از طبقه‌ی بالا می‌یاد.

ناداوان: بخوابید  دیوچه‌ها، فردا قراره بریم به تهران. اونجا کلی کتاب قصه هست که قراره برشون داریم. بخوابید که خسته نباشید.

{صدای خر و پف دیوچه‌ها}

ناداوان: من برم یه ذره با کامپیوترم بازی کنم. آخجون.

{صدای راه رفتن}

لولو: بچه‌ها من یواش حرف می‌زنم که دیوچه‌ها بیدار نشن.

دانابات: لولو لیزر بزن تا بفهمیم اونجا چه خبره.

لولو: باشه الآن می‌زنم.

{افکت لیزر}

لولو: لیزر لوبین بچرخ و ببین.

{افکت}

لولو: داده‌های لیزر لوبین می‌گه که دیوچه‌ها همه کنار هم خوابیدن. یه سری روی زمین، یه سری توی کمد، چندتاشون از لوستر آویزون شدن. اوه تقریبا همه جا هستن. نگاه کن ناداوان باز هم لباس‌هاش رو نا مرتب و پخش و پلا ریخته این طرف و اون طرف. سبد لباس‌های کثیف هم دم حمام و دستشویی سر و ته افتاده. ناداوان هیچوقت نمی‌تونه مرتب زندگی کنه.

دانابات: حالا برو اتاق بغلی ببین ناداوان داره چی کار می‌کنه.

لولو: باشه باشه الان می‌رم.

دانابات: صبر کن صبر کن. یه فکری. چطوره نقشه‌ی راشین رو اجرا کنیم.

لولو: یعنی چی کار کنیم؟

دانابات: از اون سبد لباس کثیف‌ها مثل یه تله استفاده کن. در حموم رو نصفه باز کن و سبد رو بذار بالاش. فقط باید یه کاری کنیم ناداوان بره حموم.

لولو: ناداوان هیچوقت نمی‌ره حموم.

دانابات: آره راست می‌گی ولی دستشویی که می‌ره. اگه آب زیاد بخوره دستشویی‌اش می‌گیره. سبد رو بذار بالای در دستشویی.

لولو: آره راست می‌گی الآن می‌ذارم.

{صدای تق وتوق}

لولو: گذاشتم حالا بذار برم ببینم ناداوان داره چی کار می‌کنه.

{صدای پاورچین رفتن}

ناداوان: آهان باید این چوب و سنگ‌ها رو جمع کنم باهاش شهر بسازم.
{صدای کلیک کردن }

ناداوان: گشنه‌ام شد. آهان یه دونه از بستنی‌های لولو باقی مونده. الآن از توی یخچال لوشنل برش می‌دارم.

{صدای در یخچال}

ناداوان: واقعا خیلی لوشنل چیز خوبیه. هیچوقت به لولو پسش نمی‌دم.

لولو با صدای یواش: ای ناداوان ناقلا. لوشنل من رو برداشته.

ناداوان: لولو قایم نشو می‌دونم پشت در اتاقمی.

لولو: ولی از کجا فهمیدی؟

ناداوان: تو هم که همه‌اش یادت می‌ره. کره‌ی دیو دونگ من همراهته. هر موقع کره به من نزدیک بشه من متوجه می‌شم.

لولو: حالا می‌خوای چی کار کنی می‌خوای من رو بگیری.

ناداوان: وایسا وایسا این خونه رو بسازم.

{صدای کلیک کردن}

ناداوان: آهان این هم از این. خب حالا کره‌ی دیودونگ من رو پس بده ببینم.

لولو: نخیر نمی‌دم. تو لوشنل من رو پس بده.

ناداوان: الآن دیوچه‌ها رو صدا می‌کنم بیان بگیرنت. تازه می‌تونم لوشنل رو هم تبدیل کنم به یک چنگک مکانیکی که بگیردت.

لولو: اگه دست به لوشنل بزنی یا دیوچه‌ها رو صدا بزنی منم ورد دیودونگ رو می‌خونم در می‌رم دستت بهم نمی‌رسه.

ناداوان: باشه ولی تو چطوری راه مخفی خونه‌ی من رو پیدا کردی.

لولو: ها ها ها به کمک بچه‌های لوچی‌ویژ.

ناداوان: لوچی‌ویژ چیه دیگه.

لولو: گروه مشاوران مخفی ویژه لوچیستان. خودت می‌دونی که بچه‌ها خیلی به من کمک می‌کنند.

ناداوان: ولی فقط به تو کمک نمی‌کنن که خیلی‌هاشون هم با من دوست شدن و برام شعر می‌فرستن.

لولو: آره این رو راست می‌گی. تازه بیتا هم بهت سلام رسوند.

ناداوان: ها ها ها. سلام بیتا.

لولو: ناداوان داشتی بازی می‌کردی.

ناداوان: آره نگاه کن کامپیوتر خریدم همه‌اش بازی می‌کنم. خیلی خوش می‌گذره.

لولو: اگه قول بدی دیوچه‌ها رو صدا نکنی منم می‌یام باهات بازی می‌کنم.

ناداوان: باشه قول می‌دم. پس کره‌ی دیودونگ رو بذار کنار.

لولو: تو هم لوشنل رو بذار کنار.

ناداوان: گذاشتم.

لولو: منم گذاشتم. خب حالا این بازی چطوریه.

ناداوان: بیا این بازی دونفره هه رو بکنیم. نگاه کن من این گربه‌هه من می‌شم تو هم این یکی سگه بشو. حالا باید باید بریم اون‌ها رو بزنیم. تق تق.

{صدای تق و تق}

لولو: چه بامزه. فقط من خیلی تشنه شدم آب یا شربت نداری.

ناداوان: چرا چرا کلی آب و شربت توی یخچال لوشنل هست. خودمم تشنه‌ام شد. الان میارم.

{صدای باز شدن در یخچال}

ناداوان: بیا این هم آب. خودمم شربت می‌خورم.

{صدای خوردن آب}

لولو: شربتش خوشمزه است؟

ناداوان: بیا یکی دیگه هست. بخور.

لولو: نه نه من نمی‌خورم تو بخور.

ناداوان: باشه پس مال تو رو هم من می‌خورم آخجون.

{صدای خوردن آب}

ناداوان: آخ آخ آخ دستشوییم‌ گرفت.

لولو: خب برو دستشویی.

ناداوان: الآن بر می‌گردم. وایسا ببینم نکنه لوشنل رو برداری. اصلا لوشنل رو هم با خودم می‌برم.

لولو: ببر من همینجا هستم. زود برگرد بازی کنیم.

{صدای پا و باز شدن در و افتادن سبد روی سر ناداوان}

ناداوان: آخ آخ آخ این چیه افتاد رو سرم. آخ گیر افتادم. کمک کمک.

لولو: الان وقتشه. بال‌های خفاشی به سمت دستشویی.

{صدای بال زدن}

لولو: لوشنلم رو پس بده. زودباش.

{صدای تق و توق}

ناداوان: نمی‌دم. برای خودمه. آهای دیوچه‌ها دیوچه‌ها بیاین کمک.

لولو: آهان گرفتمش. لوشنلم رو گرفتم. حالا باید شارژرش رو هم پیدا کنم.

{صدای بال زدن}

ناداوان: آهای دیوچه‌ها کجایین.

{صدای دیوچه‌ها}

ناداوان: بگیرینش نذارین فرار کنه. لوشنلش رو گرفت.

لولو: آهان این هم شارژر کنار کامپیوتر ناداوان بود. آه لشکر دیوچه‌ها. باید فرار کنم.

{صدای دیوچه‌ها}

ناداوان: کره‌ی دیو دونگ رو بردارین نذارین اون رو با خودش ببره.

{صدای دیوچه‌ها}

لولو: اه دیو دونگ رو گرفتن. حالا چطوری فرار کنم. آهان. لوشنل در حالت تبدیل به مته‌ی زیرزمینی.

{صدای تبدیل شدن لوشنل}

لولو: اهان الآن یه تونل می‌کنم از زیر خندق و سیم خاردارها به بیرون خونه‌ی ناداوان.

{صدای کندن}

ناداوان: دیوچه‌ها جلوشو بگیرید.

لولو: آهان موفق شدم. فرار کردم. فرار کردم. لوشنل در حالت پرواز.

{صدای تبدیل شدن لوشنل}

لولو: دانابات موقعیت استودیو رو بفرست برای لوبین.

{دینگ ارسال شد}

لولو: پیش به سوی استودیو.

{هارپ}

دانابات: لوپرک برای فرودت آماده‌ است. می‌تونی فرود بیای.

{صدای لوپرک}

لولو: آخیش. بالاخره لوشنل رو پس گرفتم. بچه‌ها ممنون که کمک کردین من بتونم لوشنل رو پس بگیرم. من بدون کمک ایده‌های شما نمی‌تونستم لوشنل رو پس بگیرم. ممنون که کمک می‌کنین که جلوی طلسم‌های ناداوان رو بگیرم. راستی یادتون نره پادکست‌های سیاره‌ی کلمپه رو هم گوش بدید. اصلا یه سر به سایت داروگ بزنید و اونجا همه‌ی پادکست‌های ما رو می‌تونین پیدا کنین. داروگ کیدز دات کام داروگ هم با دبلیوه. تا قسمت بعد مراقب کشف‌هاتون باشید.

 

 



دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا