آقای پی: سلام من آقای پی هستم و اینجا استودیو چی کجا چرا است. به پادکست سوالهای یهویی خوش اومدید.
{موسیقی}
صاد: سلام بچهها خوب هستین. برای یه صدابازی دیگه آمادهاید؟
آقای پی: ولی صاد صاد صاد ما امروز صدا بازی نمیکنیم.
صاد: پس چی کار میکنیم؟ راستی اصلا امروز که روز انتشار پادکست سوالهای یهویی نیست.
آقای پی: میدونم.
صاد: آخ آخ باز حواسم پرتی کردم؟ از روز انتشار پادکست گذشت؟
آقای پی: نه صاد… چی میگی؟ سوالهای یهویی که پادکست خود منه. اگر هم پخش نشده من حواس پرتی کردم نه تو.
صاد: هوم منطقیه. خب حالا میگی چی شده که صدابازی نمی کنیم؟
آقای پی: اصلا مساله صدابازی نیست صاد. من یه قولی به بچهها دادم ولی نتونستم به قولم عمل کنم.
صاد: چه قولی؟
آقای پی: اینکه توی جا پادکستی سوالهای یهویی، یهویی پادکست پخش کنم.
صاد: آهان. خب فکر کنم بچه ها از دستمون ناراحت بشن که قول بدیم اما عمل نکنیم.
آقای پی: بله. برای همین من اومدم یه کاری کنم که بتونم به قولم عمل کنم.
صاد: چی کار میخواهی بکنی؟
آقای پی: من یه آگهی استخدام گوینده درست کردم. میخوام اون رو پخش کنم.
صاد: آگهی استخدام گوینده؟!!!!
آقای پی: آره میخوام از یه گوینده دعوت کنم که جای من بیاد پادکست سوالهای یهویی رو درست کنه.
صاد: راستی به نظرم بچهها هم خیلی خوششون نیومده بود که ما صدابازی رو گذاشتیم توی جاپادکستی چی؟کجا؟چرا؟ مثلا نگاه کن حسین خوشش نیومده.
حسین ریاحی: من از صدابازی تا اینجا خوشم نیومده.
آقای پی: ولی آخه بعضی بچه ها هم صدابازی رو دوست داشتن. مثلا صدای راستین رو گوش کن.
راستین متیننیا: سلام آقای پی من راستینم ۷ سالمه. میخواستم بگم از صدابازی خیلی خوشم اومد بازم درست کن. خدافظ.
صاد: خب حالا به نظرت چی کار کنیم آقای پی؟
آقای پی: من یه فکری دارم. فهمیدم فهمیدم. یه دقیقه وایسا من متن این آگهی رو عوض کنم.
{صدای تایپ کردن}
صاد: آقای پی چی داری تایپ میکنی؟ بچهها منتظر هستنها.
آقای پی: تموم شد. آهان این هم از این. خب بریم که آگهی رو بخونم.
{موسیقی}
آقای پی: سلام شنوندههای عزیز. اگر به دنبال یک فرصت طلایی هستید که به شهرت جهانی برسید. اگر فکر میکنید که صدای قشنگتون هنوز کشف نشده و دنبال این هستید که یکی کشفتون کنه، این آگهی برای شما است. من آقای پی کنجکاوترین آفتابپرست دنیا به یک دستیار نیاز دارم….
صاد: چی شد پس چرا یهویی وایسادی؟
آقای پی: یه دقیقه آهنگ رو قطع کن.
{دینگ}
صاد: بیا قطع کردم. مگه نمیخواستی بگی به یک دستیار نیاز داری؟
آقای پی: چرا ولی مشکل همینه دیگه. من خودم دستیار ستوان ویزبیام در پادکست کلمپه.
صاد: خب مشکلش چیه. تو اونجا دستیار ویزبی هستی. چه ربطی به اینجا داره؟
آقای پی: آهان فهمیدم فهمیدم دوباره آهنگ رو پخش کن.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: من آقای پی کنکجاوترین آفتابپرست دنیا از پادکست سوالهای یهویی و دستیار ستوان ویزبی از گارد تکاوران ملکه از پادکست سیارهی کلمپه به یک دستیار نیاز….
صاد: چی شد باز؟
آقای پی: قطعش کن آهنگ رو یه دقیقه.
{دینگ}
صاد: بیا قطع کردم.
آقای پی: اینجوری خیلی پادکست تو پادکست شد. هرکی بشنوه گیج میشه. مممم. آهان فهمیدم فهمیدم. پخش کن پخش کن آهنگ رو.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: اگر فکر میکنین هنوز صدای قشنگتون رو کسی کشف نکرده، این آگهی برای شماست. ما در پادکست سوالهای یهویی به یک دستیارِ دستیار ستوان ویزبی در پادکست کلمپه نیاز داریم.
{دینگ}
آقای پی: ا چرا قطع کردی صاد؟
صاد:آخه این چه آگهیایه؟ تو توی یه پادکست دیگه به دستیارِ دستیار یکی دیگه توی یه پادکست دیگه نیاز داری؟
آقای پی: آره دیگه. ببین من خودم دستیار ستوان ویزبیام. برای اینکه این دستیار با اون دستیار قاطی نشه من گفتم به دستیار دستیار ستوان ویزبی نیاز دارم.
صاد: خب این که بیشتر گیج کننده است. به نظرم به جای دستیار بگو به یه گویندهی دیگه نیاز داری. نظرت چیه؟
آقای پی: باشه امتحان میکنیم
صاد: خب حرف بزن دیگه.
آقای پی: منتظرم آهنگ رو پخش کنی.
صاد: ببخشید. بیا.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی:اگر فکر میکنید که صدای قشنگتون رو کسی کشف نکرده این آگهی برای شماست. ما اینجا در پادکست سوالهای یهویی که پادکست سیارهی کلمپه نیست و الآن در جاپادکستی چی؟کجا؟چرا؟ پخش میشه دنبال یک گوینده میگردیم.
{دینگ}
صاد:بابا آقای پی چرا انقدر سختش میکنی. بگو ما در پادکست سوالهای یهویی دنبال یه گوینده میگردیم.
آقای پی: آخه شنوندهها اشتباه نکنن یه وقت؟
صاد: اینجوری که میگی بیشتر اشتباه میکنند.
آقای پی: باشه آهنگ رو پخش کن.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: ما در پادکست سوالهای یهویی نیاز به یک گوینده داریم. شرایط ما برای گویندگی اینه. اولا گوینده باید خنگ باشه.
{دینگ}
صاد: چی؟ پرچم قرمز پرچم قرمز.
آقای پی: پرچم قرمز چیه؟
صاد: پرچم قرمز یعنی اینکه یه حرفی زدی که درست نیست و ما نباید از اون کلمه استفاده کنیم. مثلا الآن تو گفتی یکی که خنگ باشه. ما اصلا و اصلا و اصلا نباید به دیگران برچسب بزنیم.
آقای پی: من که چسب نزدم به کسی.
صاد: نه منظورم اینه که نباید به دیگران از خودت یه صفتهایی بدی شاید اونها اون نباشن.
آقای پی: منظورت اینه که ممکنه یکی ناراحت بشه بهش بگیم خنگ.
صاد: بله معلومه که وقتی به کسی حرف ناخوشایند بزنیم ناراحتش میکنیم. ولی وقتی میگم برچسب زدن فقط منظورم حرفهای ناراحتکننده نیست. مثلا تو الآن آفتابپرستی دیگه. چند تا رنگ میتونی بشی؟
آقای پی: من حدود ۱۲ تا رنگ مختلف میتونم بشم.
صاد: حالا من اگه بگم آقای پی هزاررنگ. خودت میدونی که نمیتونی ۱۰۰۰ رنگ بشی برای همین حس خوبی نداری.
آقای پی: آهان راست گفتی. میگم از این به بعد هر جا من کلمهی بدی گفتم تو بگو پرچم قرمز.
صاد: باشه. بیا دوباره بگو
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: شرایط ما برای گویندگی اینها است. شرط شمارهی یک گوینده باید قول بده که اگر با هم صدابازی کردیم هیچوقت هیچوقت از من نبره. شرط شمارهی دو گوینده باید هفترنگ باشه.
صاد: پرچم قرمز پرچم قرمز.
آقای پی: چیه؟ اینکه صدابازی رو از من ببازه هم حرف زشته؟
صاد: اون نه ولی هفترنگ حرف زشته. یعنی کسی که هی دروغ میگه وکلک میزنه.
آقای پی: آهان. آهان. نه منظورم اون نبود که. ببین من خودم میتونم پوستم رو ۸ ۹ تا رنگ کنم. شایدم بیشتر. ولی گوینده باید کمتر از من بتونه رنگشو عوض کنه.
صاد: خب چرا؟
آقای پی: خب اگه بیشتر بتونه رنگ عوض کنه ممکنه یه جایی قایم بشه من نتونم پیداش کنم.
صاد: چه عجیب. خب باشه بیا ادامهی آگهی رو بخون.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: شرط شمارهی سه گوینده باید عاشق مگس و پشه باشه ولی اونها رو نخوره.
{دینگ}
صاد: چی؟
آقای پی: ا صاد چرا انقدر استپ میکنی. خب من دوست دارم دربارهی غذاهایی که میخورم با یکی حرف بزنم ولی دوست ندارم اون غذاها رو بهش بدم که بخوره.
صاد: خب چه ایرادی داره که غذاتو با یکی شریک بشی. البته نه مگس و پشه. هیچی بیخیال.
{دینگ و موسیقی}
آقای پی: و شرط آخر هم اینکه باید صداش یه جوری باشه که بچهها حالشون بد بشه. و تمام
{دینگ}
آقای پی: آخیش بالاخره قبل از اینکه صاد قطع کنه کل آگهی رو گفتم.
صاد: وایسا ببینم برای چی باید یه گویندهای بیاریم که وقتی حرف میزنه بچهها حالشون بد بشه.
آقای پی: اینجوری بچهها دلشون فقط برای من تنگ میشه.
صاد: واقعا که آقای پی. این اصلا درست نیست. کلی هم پرچم قرمز داره آگهیات. بده من درستش کنم. بچهها شما صدای حافظ رو گوش بدین تا من متن آگهی رو درست کنم.
{صدای تایپ کردن}
آقای پی: هیچم اینجوری نیست. پرچم قرمز هم نداره. حالا چی داری تند و تند تایپ میکنی. آهای صاد با توام.
صاد: آهان. اینم از این. تموم شد. آمادهای که بخونم.
آقای پی: بخون ببینم.
{دینگ و موسیقی}
صاد: اصلا مهم نیست که چه رنگی باشین، چه شکلی باشین، چه جانوری باشین، یا غذاتون چی باشه. چه توی جنگل زندگی کنید چه توی شهر، چه چهارپا باشید یا دوپا، چه علفخوار باشید یا مگسخوار، اگر به دانستن علاقه دارید و کنجکاو هستید. اگر گوینده هستید و دوست دارید گویندهی پادکستهای داروگ هم باشید کافیه به ما ایمیل بزنید. ما یک نفر رو لازم داریم که سابقه گویندگی داشته باشه و به آقای پی کمک کنه تا برای بچهها پادکست درست کنه. اینفور ات داروگ کیدز دات کام. لطفا یک نمونه از صداتون رو برامون بفرستید. منتظرتون هستیم.
{دینگ و قطع موسیقی}
آقای پی: خیلی آگهیات بد بود. من که مطمئنم هیچکس تقاضا نمیده. بچهها تا ما یک گوینده همکار پیدا کنیم باید صبر کنین.
صاد: و البته دیگه هم اینجا تو جاپادکستی چی؟کجا؟چرا؟ صدابازی نمیفرستیم که پادکستها با هم قاطی نشه.
آقای پی: راستی یه خبر خوب هم اینکه به زودی شاید از همین هفته دوباره پادکستهای سیارهی کلمپه منتشر بشه خیلیهاتون صدا فرستاده بودین و گفته بودین که چرا پادکست درست نمیکنیم. خیلی زود زود زود پادکست جدید سیارهی کلمپه منتشر میشه.
صاد: خب آقای پی بیا بریم منتظر بشیم ببینیم کسی به آگهیهای ما جواب میده یا نه.
آقا پی: باشه. بریم.
صاد: بچهها یه سر به سایت داروگ بزنید داروگ کیدز دات کام.
آقای پی: داروگ هم با دبلیوه.
صاد و آقای پی: یهویی خدافظ.
