لوچیستان

لوچیستان فصل سوم – اصفهان

{صدای آلارم}

دانابات: یک درخواست کمک برای لولو.

لولو: لوبت خفاش برای کمک حاضره.

{موسیقی}

لولو: من لوبت هستم. خفاش جهانگرد که عاشق کشف دنیاست. بچه‌ها سلام برای چالش امروز آماده‌اید؟

{موسیقی}

لولو: موجود مرموز، فرقی نمی‌کنه زیر زمین باشی یا بالا ابرها. با لوبین پیدات می‌کنم. اگه توی دریاها قایم شده باشی یا تو دل غارهای پیچ در پیچ با لوشنل راهو پیدا می‌کنم و می‌یام. منتظرم باش.

{موسیقی}

لولو: هی دانابات بگو ببینم درخواست کمک از کجاست؟

دانابات: از ایرانه. از شهر اصفهان. الان لوکیشن رو می‌فرستم روی لوبینت.

لولو: دریافت شد.

دانابات: لوپرک آماده پروازه.

{صدای بال زدن لولو}

لولو: منم آماده‌ام که پرواز کنم.

دانابات: لوپرک در حالت پرواز.

{شمارش معکوس}

لولو: پیش به سوی ناشناخته‌ها…..

{افکت پرواز لوشنل}

لولو: بچه‌ها من الآن در آسمان اصفهان هستم. هی دانابات صدای من رو داری؟

دانابات: آره می‌تونی با لوبین با من حرف بزنی.

لولو: خب بگو ببینم اینجا چه اتفاقی افتاده.

دانابات: توی درخواستی که برای من اومده گفته شده یه اتفاقات عجیبی توی سه نقطه ی شهر افتاده. یکی در محل سی و سه پل، یکی در محل کاخ هشت بهشت و یکی هم در محل کاخ چهل ستون. برو اینجاها ببین چه اتفاقی افتاده.

لولو: بسیار خب. من الآن با لوشنل می‌رم روی سی‌و سه پل.

{افکت لوشنل}

لولو: خب رسیدم. الآن یه رادار می‌زنم ببینم اینجا چه اتفاقی افتاده.

{موسیقی رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو چی روی سی و سه پله؟

{افکت رادار}

لولو: آه. چه وحشتناک. بچه‌ها سی و سه پل در حقیقت یه پله که ۳۳ تا دهانه داره. آب رودخانه‌ی زاینده‌رود از توی این دهانه‌ها رد می‌شه. اما الآن انگار یکی اومده ۲۰ تا از دهانه‌ها رو دزدیده. آخه دهانه‌های پل به درد کی می‌خوره؟

دانابات: حالا زودتر برو به کاخ ۴۰ ستون.

لولو: لوشنل پیش به سوی کاخ ۴۰ ستون.

{افکت لوشنل}

لولو: الآن رسیدم به کاخ چهل‌ستون و می‌خوام اینجا هم یه رادار بزنم.

{موسیقی رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ، به راست راست، عقب و جلو چی اینجاست؟

{افکت رادار}

لولو: داده‌های رادار من می‌گه ایوان معروف کاخ چهل ستون الان ده تا ستون بیشتر توش نیست. یعنی یکی اومده ۳۰ تا ستون رو دزدیده؟

دانابات: نه نه. کاخ چهل ستون ۲۰ تا ستون بیشتر نداره. برای این بهش می‌گن چهل ستون چون تصویر این ۲۰ تا ستون توی آب حوض جلوی کاخ می‌افته و می‌شه ۴۰ تا ستون.

لولو: آهان حالا فهمیدم. پس الآن یعنی فقط ۱۰ تا از ستون‌ها رو دزدیدن.

دانابات: آره آره. حالا برو به کاخ هشت بهشت.

لولو: لوشنل به سمت کاخ هشت بهشت.

{افکت لوشنل}

لولو: رسیدم. حالا باید رادار بزنم ببینم اینجا چه خبره؟

{موسیقی رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب جلو چی اینجاست؟

{افکت رادار}

لولو: رادار من می‌گه که کاخ هشت بهشت یه کاخ دو طبقه است که توی هر طبقه ۴ تا اتاق خیلی خوشگل داره که شبیه بهشته. ولی انگار یکی اومده ۳ تا از اتاق‌های طبقه‌ی بالا رو دزدیده برده. یعنی الآن کاخ ۸ بهشت شده کاخ ۵ بهشت؟

دانابات: لولو این چیزهای تاریخی دزدیده شده چیزهای کوچیکی نیستند که بشه هر جایی قایمشون کرد. من یه پیشنهاد دارم. با لوشنل برو روی آسمون شهر اصفهان و کل شهر رو یکجا رادار بزن. شاید بتونیم بهفمیم چه اتفاقی افتاده.

لولو: آفرین دانابات. آره باید همین کار رو بکنم. لوشنل پیش به سوی آسمون شهر.

{افکت لوشنل}

دانابات: رادار به لوبین وصل شد. حالا می‌تونی کل شهر رو رادار بزنی.

{موسیقی رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو تو اصفهان چه خبره؟

{افکت رادار}

لولو: داده‌های رادار می گه که پل خواجو سر جاشه، منار جنبون سر جاشه، عالی‌قاپو سر جاشه. میدون نقش جهان هم سر جاشه. کاخ سی و سه چیز هم سر جاشه.

دانابات: کاخ سی و سه چیز؟ من نقشه‌های قدیمی‌ اصفهان رو چک کردم توش کاخ سی و سه چیز وجود نداره.

لولو: ولی اینجا هست. وسط میدون نقش جهان یه کاخ هست به اسم کاخ سی و سه چیز.

دانابات: نه نه. وسط میدون نقش جهان سبزه و حوض هست. کاخ نیست.

لولو: وایسا ببینم چندتا از دهانه‌های سی و سه پل دزدیده شده بود؟

دانابات: ۲۰ تا

لولو: چندتا از ستون‌های کاخ چهل ستون دزدیده شده بود؟

دانابات: ۱۰ تا.

لولو: چندتا از اتاق‌های کاخ ۸ بهشت دزدیده شده بود.

دانابات: ۳تا.

لولو: ۲۰ تا دهنه و ۱۰ تا ستون و ۳ تا اتاق روی هم می‌شه ۳۳ چیز. دانابات اسم اون کاخی که تو رادار من هست هم کاخ ۳۳ چیزه. من فکر کنم هر اتفاقی که افتاده مربوط به این کاخ عجیب و غریب جدیده.

دانابات: آره راست می‌گی. زودباش برو میدون نقش جهان.

لولو: لوشنل پیش به سوی میدان نقش جهان.

{افکت لوشنل}

لولو: اوه اینجا رو نگاه یه کاخ جدید وسط میدون نقش جهانه. مردم هم صف کشیدن برن بازدید کاخ جدید. من باید برم ببینم داخل این کاخ چه خبره.

یک اصفهانی: کوجا می‌خوای بری؟ مگه صف رو نمی‌بینی. برو ته صف.

لولو: آخه من کار دارم.

یک اصفهانی: ما همه‌مون کار داریم. برو ته صف. من یه ساعته اینجا واسادم ببینم چی چیه این کاخ جدید که زدن.

لولو: باشه. پس من می‌رم ته صف.

{آهنگ}

گوینده: سه ساعت بعد.

لولو: آخیش بالاخره رسیدم به در ورودی.

ناداوان: کاخ جدید. کاخ ۳۳ چیز. دیدنی جدید اصفهان. بشتابید. بشتابید. ۱۰۰ هزار بده  برو تو  تا تموم نشده.

لولو: آهای آقا یه بلیط بده من می‌خوام برم توی کاخ.

ناداوان: هان؟! تو لوبت خفاشی.

لولو: آره آره خودمم تو منو از کجا می‌شناسی.

ناداوان: آخه. من …!! هیچی هیچی.

لولو: یعنی چی هیچی؟

ناداوان: آهان آهان. من از شنونده‌های پادکست‌هات هستم. خیلی قشنگ بودن.

لولو: ا دوست داشتی پادکست‌هامو.

ناداوان: بله. من صدا هم برات فرستادم رفتم تو سایت داروگ یعنی داروگ کیدز دات کام. داروگ هم با ویه. اونجا صدا فرستادم.

لولو: ا ا ا . داروگ که با وی نیست. با دبلیوه ولی صدای شما خیلی به نظرم آشنا می‌یاد.

ناداوان: من؟ نه؟ ما هیچوقت و هیچ کجا هم رو ندیدیم.

لولو: خیلی خب باشه. می‌شه یه بلیط بدین من برم این کاخ جدید رو بررسی کنم. آخه خیلی مشکوکه. یه سری از  جاهای تاریخی اصفهان هم گم شده. من فکر می‌کنم سر نخ همه چیز توی همین کاخ جدیدیه که اینجاست.

ناداوان: هان؟ اومدی اینجا برای این کار.

لولو: آره چطور مگه.

ناداوان: هیچی هیچی. بفرمایید این بلیط شما می‌شه ۱۰۰ میلیون.

لولو: ولی من الآن خودم شنیدم به نفر قبلی گفتی ۱۰۰ هزار.

ناداوان: اشتباه شنیدی گفتم ۱۰۰ میلیون. آخه برای اولین باره که این کاخ جدید توی اصفهان باز شده.

لولو: وایسا ببینم. همه چیز اینجا مشکوکه.

ناداوان: خب وقت بازدید امروز تموم شد. برید نصف شب بیاید. دیگه راه نمی‌دیم. برید. زود باشید. برید می‌خوایم در کاخ رو ببندیم.

لولو: آهای آقا نبند.

{صدای بسته شدن در}

لولو: نه انگار بست. ولی یه چیزی اینجا خیلی مشکوکه.

دانابات: الان که روزه، همه‌ی موزه‌ها باز هستند. چرا اینجا تعطیل شد؟

لولو: صدای این بلیط فروشه هم برام خیلی آشنا بود. بیا هر چی تا الآن فهمیدیم رو بذاریم کنار هم.

{آهنگ}

لولو: ۲۰ دهنه از ۳۳ دهنه‌ی ۳۳ پل، ده تا ستون کاخ ۴۰ ستون و ۳ اتاق باغ ۸ بهشت گم شدن.

دانابات: مثل قایق‌های مالدیو.

لولو: کاخ جدید وسط میدون نقش جهان پیداش شد.

دانابات: مثل اون جزیره جدیده توی مالدیو.

لولو: این کاخ جدید الآن که روزه تعطیل کرده می‌گه برید شب بیاید. بر عکس همه جاهای دیدنی دیگه‌ی اصفهان.

دانابات: توی مالدیو هم همه چی برعکس بود.

لولو: بچه‌ها شما هم به همون چیزی که من فکر می‌کنم فکر می‌کنین؟

دانابات: به چی؟

لولو: همه چی زیر سر ناداوانه. این بلیط فروشه ناداوان بود.

{صدای تق و توق}

لولو: این صدای چیه از توی کاخ ۳۳ چیز میاد؟ فهمیدم الآن با لوشنل می‌رم بالای کاخ رادار می‌زنم همه چی رو می‌فهمم.

{صدای لوشنل و موسیقی رادار}

لولو: رادار چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو چی اینجاست؟

{افکت رادار}

لولو: داده‌های رادار من می‌گه که یه در روی سقف این کاخه هست. حتما از اونجا می‌شه من برم تو.

{صدای بال زدن لولو}

لولو: رسیدم الان در رو باز می‌کنم.

{صدای در قفل}

لولو: این دره که قفله. ولی انگار یه چیزی روش نوشتن. باید لمسش کنم بفهمم چی نوشته.

{صدای لمس کردن}

لولو: انگار  اینجا یه کیبورد عدد هست. یه چیزی هم زیرش نوشته. نوشته وقتی ۸ ساله بودم برادرم نصف من عمر داشت. الآن برادرم ۱۴ سال دارد. من چند سال دارم؟ آهان این یه معما است. حتما جواب معما رو باید با اون کیبورده بنویسیم. 

{صدای آلارم}

گوینده: ۳۰ ثانیه برای حل این معما فرصت دارید و بعد در غیب خواهد شد.

{صدای تایمر}

لولو: بچه‌ها جواب معما چی می‌شه؟ شما می‌دونین.  دو نفر هستند یکی‌شون وقتی ۸ سالش بوده اون یکی نصف این یکی عمر داشته. یعنی ۴ سال. الان داداشش ۱۴ سالشه یعنی اون آدم چندسالشه.؟

{صدای پایان}

لولو: بچه‌ها شما فهمیدین؟ من فهمیدم. می‌شه ۱۸ سال.

{صدای کیبورد}

لولو: اینم ۱۸ وارد کردم.

{صدای حل مسیله}

گوینده: در باز شد.

لولو:خب بدو‌ام برم توی کاخ.

{صدای بسته شدن در}

لولو: ا در پشت سرم بسته شد. باید یه رادار بزنم ببینم اینجا چه شکلیه.

{موسیقی رادار}

لولو: رادار  چرخشی به چپ چپ به راست راست عقب و جلو چی تو این کاخه؟

{افکت رادار}

لولو: اوه اوه اوه. این کاخه چقدر. عجیب غریبه. به جای راهروهاش دهنه‌ی پل گذاشتن، ۳ تا اتاق رو هم همینجوری روهم روهم گذاشتن روی ۱۰ تا ستون. وایسا ببینم اینا که همون جاهای تاریخی گم شده است. آهای ناداوان زودباش زودباش بیا بیرون. ولی انگار صدام رو نمی‌شنوه.

{صدای دینگ دینگ}

دانابات: لوبین در حالت بلندگو قرار گرفت. حالا می‌تونی بلند حرف بزنی.

لولو: آفرین دانابات. آهای ناداوان زودباش بیا بیرون. تو راه فرار نداری.

ناداوان: نخیر نمیام. تو هم نمی تونی من رو پیدا کنی.

لولو: بگو ببینم چرا جاهای دیدنی اصفهان رو دزدیدی.

ناداوان: تقصیر توه دیگه.

لولو: به من چه ربطی داره.

ناداوان: اگه تو کار من فضولی نکرده بودی الآن من صاحب شلغمرود بودم.

لولو: یعنی چی؟

ناداوان: تازه فقط اون نیست که. اومدی جزیره‌ی من تو مالدیو رو هم خراب کردی. من بی‌پول شدم.

لولو: خب چه ربطی داره.

ناداوان: هیچی دیگه چون پول نداشتم گفتم بیام اصفهان یه جای تاریخی درست کنم بلیط بفروشم پول دار شم که باز دوباره تو اومدی.

لولو: آخه ناداوان جای تاریخی رو که درست نمی‌کنند. یه جای تاریخی به مرور زمان تاریخی می‌شی.

ناداوان: مور مور چیه دیگه.

لولو: مور مور نه مرور. یعنی گذشتن. یه خونه وقتی زمان زیادی از ساختش می‌گذره تاریخی می‌شه. نمی‌شه که یه تیکه از اینجا برداری یه تیکه از اونجا برداری بعد بگی یه جای تاریخی ساختم.

ناداوان: حالا که شده. اینم کاخ ۳۳ چیز.

لولو: ناداوان تو اون چیزهایی که برداشتی رو بذار سر جاشون من کمکت می‌کنم پول در بیاری.

ناداوان: چی؟ قول می‌دی؟

لولو: آره من کمکت می‌کنم. بیا بیرون.

{صدای پا}

ناداوان: بیا اومدم بیرون. فقط یادت باشه قول دادی. حالا به مردم بگو از کاخ فاصله بگیرن می‌خوام شیشه‌ی طلسم رو بشکنم.

لولو: آهای مردم از کاخ ۳۳ چیز فاصله بگیرین، ناداوان می خواد طلسم رو بشکنه. خب ناداوان مردم رفتن بشکن.

ناداوان: طلسم عزیزم ببخشید که مجبورم بشکنمت آخه پول لازم دارم. آماده باشین. یک دو سه.

{صدای شکستن}

لولو: نگاه کنین کاخ ۳۳ چیز غیب شد.

دانابات: یه سری هم توی اینستاگرام عکس گذاشتن که دهنه‌های ۳۳ پل برگشته سر جاشون.

لولو: آفرین ناداوان. برای اولین بار یه کار خوب کردی.

ناداوان: حالا زودباش بهم پول بده.

لولو: من که پول ندارم.

ناداوان: ولی خودت به من گفتی که بهم پول می‌دی.

لولو: من گفتم بهت کمک می‌کنم پول دربیاری.

ناداوان: خب پس لوشنلت رو بده من برم پول‌های بانک رو بدزدم.

لولو: ا ناداوان دزدی اصلا خوب نیست.

ناداوان: پس چجوری می‌خوای کمک کنی.

لولو: باید برات یه کار پیدا کنم. چه کاری بلدی؟

ناداوان: من هیچ‌کاری بلد نیستم فقط بلدم طلسم درست کنم. اصلا تا حالا هیچ دیوی در هیچ کجای جهان کار نکرده. همیشه هرچی خواسته خودش برداشته.

لولو: خب اینجوری که نمی‌شه.

ناداوان: اینجوری می‌خواستی به من کمک کنی؟ من کار بکن نیستم.  اصلا اشتباه کردم به حرفت گوش دادم. منتظر انتقام من باش.

لولو: ناداوان صبر کن. کجا می‌ری. ناداوان. ناداوان.

دانابات: ناداوان غیب شد.

لولو: ای بابا من بالاخره یه کاری می‌کنم این ناداوان دیگه کارهای دیوی نکنه. کارهای خوب بکنه. ولی ایرادی نداره. عوضش مشکل مردم اصفهان هم حل شد.

دانابات: باید برگردی به استودیو شارژ لوشنل کم شده.

لولو: باشه الآن بر می‌گردم. فقط قبلش بذار از بچه‌ها خدافظی کنم. بچه‌ها این یه قسمت دیگه از لوچیستان بود. امیدوارم از لوچیستان جدید خوشتون اومده باشه.  اگه دوست داشته باشین می‌تونین برای من صدا بفرستین و کشف‌هاتون رو بگین. من خیلی دوست دارم صداتون رو بشنوم. برین به سایت داروگ یعنی داروگ کیدز دات کام داروگ هم با دبلیوه و از اونجا برای من صدا بفرستین. منتظرتون هستم. تا قسمت بعد مراقب کشف‌هاتون باشید.

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا