لوچیستان فصل دوم – کلید اول

 

{موسیقی}

لولو: سلام من لولو هستم. خفاش جهانگرد که عاشق کشف دنیاست. آماده‌این که بریم اولین کلید رو پیدا کنیم.

{موسیقی}

لولو: شاید لوبین و لوشنل کار نکنه ولی ای دیوی بدجنس منتظر باش که ۷ تا کلید رو پیدا کنم و شیشه‌‌ی طلسمت رو بشکونم.

{موسیقی}

لولو: بچه‌ها من و  ناداوان می‌خوایم بریم ببینیم می‌تونیم اولین کلید رو پیدا کنیم یا نه.

ناداوان: ما نمی‌تونم پیدا کنیم. من می‌‌دونم.

لولو: چرا نمی‌تونیم خیلی هم خوب می‌تونیم.

ناداوان: ببین شهر ما ۷۰۰ تا خونه داره. هر خونه‌ای ۷ تا اتاق داره. هر اتاقی ۷ تا پستو داره. هر پستویی…

لولو: پستو؟ پستو چیه؟

ناداوان:پستو دیگه. همون closet.

لولو: باشه ولی اینقد نمی‌شه نمی‌شه نگو. باید یه کاری کنیم که بشه. بگو ببینم روی جعبه چی نوشته؟

ناداوان: اون رو که توی قسمت قبلی گفتم. نوشته. این هفت قفل جادویی از شیشه‌ی طلسم دیوی محافظت خواهند کرد. شما هرگز نخواهید توانست کلید‌ این قفل‌ها را پیدا کنید. چون هر کلیدی زیر یکی از خانه‌های شهر پنهان شده.

لولو: پس اصلا لازم نیست بریم ۷ تا اتاق و ۷ تا پستو رو بگردیم. کلید‌ها زیر خونه‌هاست. احتمالا توی زیرزمینه. یعنی توی basement

ناداوان: یعنی الآن می‌خوای بری زیر زمین ۷۰۰ تا خونه رو بگردی؟

لولو: اینجوری که خیلی طول می‌کشه. چیز دیگه‌ای روی جعبه یا روی قفل‌ها ننوشته؟

ناداوان: چیزی که ننوشته. فقط یه سری دون دون هست روی قفل‌ها.

لولو: دون دون؟ خب چه شکلیه چه رنگیه؟

ناداوان: رنگ همون قفل‌هاست. اصلا با چشم خیلی مشخص نیست. منم وقتی دست زدم به قفل‌ها فهمیدم.

لولو: هان؟ چه عجیب بذار من دست بزنم.

ناداوان: بیا خودت ببین.

لولو: آره. انگار یه دون دونایی روشه. یه جاهاییش هم سوراخ‌های ریز داره. هوووم. یعنی این‌ها چی هستند؟ یه قفل دیگه رو بده ببینم.

ناداوان: همونجاست. کنار همینی که دستته.

لولو: آهان. آره. ایناهاش. وایسا وایسا. انگار شکل این دون دون‌ها شبیه هم نیستند. با هم فرق می‌کنند. آهان آهان فهمیدم. یه کاغذ و مداد بیار.

ناداوان: کاغذ و مداد؟ کاغذ و مداد می‌خوای چی کار؟ این حتما الکی اینجوریه. بیخود وقتت رو هدر نده نمی‌شه.

لولو: ای بابا. باز که دوباره گفتی نمی‌شه. می‌گم یه کاغذ بیار.

ناداوان: بیا آوردم این کاغذ اینم مداد.

لولو: یادداشت کن. پ این ۹ ۶۸

ناداوان: خب این یعنی چی؟

لولو: این چیزیه که روی قفل نوشته.هاااااان. بذار فکر کنم.

{آهنگ فکر}

لولو: فهمیدم بذار یه زنگ بزنم از آقای پی بپرسم شاید اون بلد باشه.

ناداوان: آقای پی کیه دیگه؟

لولو: دوستمه. اون خیلی زرنگه. صبح کن.

{صدای تلفن}

لولو: سلام آقای پی منم لولو. خوبی؟

آقای پی: سلام لولو. کجایی بابا چرا بر نمی‌گردی استودیو؟

لولو: گیر کردم اینجا. باید طلسم دیوی رو بشکونم.

آقای پی: دیوی کیه دیگه؟ طلسم چی چیه؟

لولو: مگه قسمت قبلی من رو نشنیدی. ای بابا. حالا برگشتم بهت می‌گم. ببین یه سوالی داشتم. ما باید ۷ کلید پیدا کنیم که توی ۷ تا خونه است. آدرس خونه‌ها رو نداریم. ولی روی قفل‌های این کلید‌ها یه چیزهایی نوشته که ما سر در نمی‌یاریم.

آقای پی: چی نوشته مثلا؟

لولو: مثلا روی یکی‌اش نوشته پ این ۹ ۶۸

آقای پی: هوومممم. بذار فکر کنم. ببین من که نمی‌دونم این یعنی چی. ولی شاید این حرف‌ها و عددها نشونه‌ی یه چیزی باشه یا خلاصه و کوچولو شده یه چیزی باشه.

لولو: یعنی چی؟

آقای پی: یادمه بابام می‌گفت که از ایران که می‌خواسته پرواز کنه سوار هواپیمایی ملی ایران شده که بهش می‌گفتن هما. ه هواپیمایی رو با م ملی رو با ا ایران بذاری کنار هم می‌شه هما. اینم شاید شبیه همین باشه. امتحان کن.

لولو: فکر خوبیه. بذار امتحان می‌کنم. ممنون آقای پی به دنا و رها هم سلام برسون. خدافظ

آقای پی: منتظرت هستیم. خدافظ.

{صدای قطع کردن}

لولو: ناداوان نقشه شهر رو داری؟

ناداوان: دارم ولی بهت می‌گم که فایده نداره. ما هیچ محله‌ای به اسم پ این ۹ ۶۸ نداریم. بیا اینم از نقشه. 

لولو: من که نمی‌تونم ببینم. خودت بگو نقشه چه شکلیه.

ناداوان: ببین این نقشه‌ی شهره. شهر چهارتا محله داره که با خط رو نقشه معلومه. محله‌ی اینوری بالا، محله‌ی اونوری پایین، محله‌ی اینوری پایین، محله‌ی اونوری بالا. البته خونه‌ی منم هست که بیرون از این محله‌ها تو جنگله.

لولو: خب دیگه چی؟ یه ذره بیشتر بگو.

ناداوان: دیگه چی بگم. هر محله‌ای ۱۰ تا کوچه داره هر کوچه‌ای ۱۰۰ تا خونه.

لولو: فهمیدم. فهمیدم. پاشو پاشو بریم.

ناداوان: کجا بریم؟

لولو:محله‌ی پایین اینوری کوچه نهم پلاک ۶۸. هنوز نفهمیدی؟ اون چیزی که روی قفله آدرس خونه‌ایه که توش کلید هست.

ناداوان: هان؟! واقعا؟ امکان نداره.

لولو: می‌شه فقط من رو برسونی به اونجا؟

ناداوان: باشه. می‌رسونمت. ولی بگم‌ها من با مردم شهر حرف نمی‌زنم. خودت باید حرف بزنی.

لولو: چرا؟ نکنه باهاشون قهری؟

ناداوان: نه قهر نیستیم. این قراریه که همه گذاشتیم. چون همه شبیه هم شدیم و صداهامون هم شبیه همه همه‌اش قاطی پاطی می‌کنیم. برای همین قرار گذاشتیم که هیچکس هیچکس رو نبینه.

لولو: وای چه بد. ولی وقتی که طلسم رو بشکونیم همه دوباره با هم دوست می‌شین.

{افکت}

لولو: بچه‌ها ناداوان من رو رسوند اینجا و خودش رفت سر کوچه. حالا من می‌خوام در بزنم ببینم کی تو خونه است.

{صدای در زدن و باز شدن در}

لولو: سلام من لولو هستم. من اومدم که کلید قفل جعبه‌ی دیوی رو پیدا کنم. می‌شه من رو ببرین زیرزمین خونه‌تون رو بگردیم؟

ناداوان: نه معلومه که نمی‌شه. من از کجا بدونم تو کی هستی؟ اصلا شاید تو رو هم دیوی بدجنس فرستاده.

لولو: وای بچه‌ها صدای این هم شبیه ناداوانه. حتما به خاطر طلسمه. ببینم شما کی هستین؟

ناداوان: اینو تو باید حدس بزنی؟

لولو:  یعنی چی؟ من چطوری حدس بزنیم.

ناداوان: ببین دیوی ما رو طلسم کرده و ما یادمون نمی‌یاد چی کاره بودیم. اگه تو بتونی حدس بزنی که ما کی بودیم و چی کاره بودیم معلوم می‌شه که تو از طرف دیوی نیومدی.

لولو: آخه من از کجا بدونم که شما چی کاره هستین؟

ناداوان: من ابزار کارم رو بهت می‌دم می‌تونی لمسش کنی. اگه از روی ابزار کارم فهمیدی که من چی کاره‌ام که هیچ اگه نتونستی بفهمی می‌تونی ۵ تا سوال از من بپرسی. چون من می‌دونم که چی کار می‌کنم فقط نمی‌دونم اسم کارم چیه؟

لولو: آخجون من عاشق معما هستم. بده، ابزار کارت رو بده.

ناداوان: ببین من ابزار کارم یکی نیست. چندتا ابزار مختلف دارم ولی دوتاش رو که بیشتر ازشون استفاده می‌کنم رو می‌دم بهت دستت رو بیار جلو. بیا اینم ابزار کار من. فقط مراقب باش به خودت آسیب نزنی.  

لولو: آهان. باشه حواسم هست. آهان. بذار اولی رو لمس کنم. یه دسته‌ی چوبی داره. چقدر سنگینه. اینم سرشه. انگار یه چیز سفت و سنگین به سر این دسته چسبوندن که یه طرفش پهنه اون طرفش نه. اینطوری نیست. یعنی چی می‌تونه باشه؟ بذار اون یکی ابزار رو هم لمس کنم. اینم انگار یه جای دست داره. یه چیزی مثل دستگیره که می‌شه گرفتش. به این یه صفحه‌ی آهنی پهن و دراز وصل کردن. اوخ اوخ. لبه‌ی این صفحه‌ هم خیلی خیلی تیزه هم دنده دنده است. یعنی این چیه؟

ناداوان: خب ۲۰ ثانیه وقت داری حدس بزنی این‌ها چی هستن؟ و من کارم چیه؟

{صدای تیک تیک ساعت}

لولو: یعنی این چیه؟ یه دسته چوبی که به سرش یه چیز سنگین و سفت چسبوندن و یه چیزی شبیه دستگیره که بهش یه صفحه‌ی آهنی تیز و پهن و دنده دنده وصل کردن.

ناداوان: خب وقتت تموم شد. این‌ها چی هستن و من کارم چیه؟

لولو: من یه حدس‌هایی می‌زنم ولی بذار چندتا سوال بپرسم مطمئن بشم.

ناداوان: بپرس. می‌تونی ۵ تا سوال بپرسی.

لولو: مممم اولین سوالم اینه که تو با این ابزارها چی کار می‌کنی؟ منظورم اینه که یه چیزی می‌سازی یا یه چیزی رو خراب می‌کنی؟ یا با این ابزار یه چیزی رو پیدا می‌کنی یا یه چیزی که خراب شده رو تعمیر می‌کنی؟

ناداوان: من با این‌ها چیز می‌سازم.

لولو: اون چیزهایی که می‌سازی آهنی هستن یا پلاستیکی یا چوبی؟

ناداوان: همه چی دارن ولی بیشتر چوبی هستن.

لولو: اون چیزهایی که می‌سازی توی خونه استفاده می‌شه یا بیرون خونه؟

ناداوان: هم توی خونه هم بیرون خونه. هم حتی می‌تونه یه تیکه از خود خونه باشه.

لولو: آهان تقریبا فهمیدم. فقط یه سوال دیگه. ببینم تو می‌تونی میز و صندلی و کمد هم بسازی؟

ناداوان: آره خیلی راحت می‌تونم بسازم.

لولو: من که فهمیدم تو کارت چیه. ولی بیا ۲۰ ثانیه وقت بدیم ببینیم بچه‌هایی که صدای ما رو می‌شنون هم فهمیدن یا نه.

{صدای ساعت}

لولو: بچه‌ها اون کیه که با چوب چیز میز می‌سازه. حتما با اون ابزار تیزش چوب رو می‌بره. احتمالا با اون چیزی که سرش سنگینه هم میخ می‌کوبه به چوب.

ناداوان: وقتت تموم شد.

لولو: تو یه نجار هستی.

نجار با صدای خودش: هان؟ نجار. آره آره. من نجارم. ا ا ا نگاه کن صدام برگشت. قیافه‌ام هم برگشت. معلومه که تو از طرف دیوی نیستی تونستی صدا و قیافه‌ی من رو برگردونی. آفرین درست گفتی. حالا می‌تونی بری زیرزمین خونه رو بگردی.

لولو: بال‌های خفاشی پیش به سوی زیرزمین.

{صدای بال زدن}

صدای لولو از دور: پیداش کردم ایناهاش. اولین کلید رو پیدا کردم.

لولو: ممنونم خانم نجار.

نجار:اگه میز خواستی یادت نره بیای پیش خودم خدافظ.

{افکت}

لولو: بچه‌ها من الان تو خونه‌ی ناداوان هستم و با هم می‌خوایم اولین قفل رو باز کنیم.

ناداوان: زودباش قفل رو باز کن. باز کن.

لولو: هولم نکن. این هم از این.

{صدای باز شدن}

 ناداوان: باز شد. باز شد. آخجون.

لولو: هوووورااا. موفق شدیم.

ناداوان با خمیازه: ولی دیگه داره صبح می‌شه باید بریم بخوابیم. قفل بعدی رو بذار برای قسمت بعدی پادکستت. راستی اسم پادکستت چیه؟

لولو: لوچیستان. باشه. بریم بخوابیم. فقط بذار از بچه‌ها خدافظی کنم. بچه‌ها شما کسی رو می‌شناسین که نجار باشه؟ خودتون چی دوست دارین که با چوب چیزهای جالب بسازین. اگه دوست داشتین برین به سایت داروگ و از اونجا برای من صدا بفرستین. بهم بگین اگه نجار بودین دوست داشتین چه چیزهایی درست کنین. فکر کنین با چوب چه چیزهایی می‌شه درست کرد. منتظر صداتون هستم. darwagkids.com داروگ هم با دبلیوه. تا قسمت بعدی. مراقب کشف‌هاتون باشید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا