لوچیستان فصل دوم – لوبت در شلغمرود

سلام بچه‌ها منم صاد. اومدم حامی مالی این قسمت رو معرفی کنم و زود برم.

بچه‌ها جون، می‌‌دونید “تو دل برو بودن” یعنی چی؟ تا حالا شنیدین کسی بهتون بگه: تو انقدر شیرینی که رفتی تو دلم؟ ” تو دل برو” به کسی میگن که شیرین و بامزه یا به قول خودمون گوگولی باشه! مثلاً یه خوراکی می‌تونه انقدر خوشمزه و جذاب باشه که بهش بگی تو دل برو، مثل شیبا که با یه عالمه پاستیل خوشمزه و هیجان‌انگیز، دنیامونو شاد کرده. پس به پاستیل‌های شیبا میشه گفت “پاستیل‌های تو دل برو”. اسپانسر این قسمت از پادکست (نام پادکست)، پاستیل‌های تو دل برو شیباست.

{صدای تلفن}

صاد: الو لولو؟ الو

لولو: الو سلام صاد

صاد: سلام لولو، خوبی؟ معلوم هست کجایی؟ از بعد از جشن تابستونی دیگه خبری ازت نیست.

لولو: بابا شارژ لوشنل تموم شد، من اینجا هی بگرد دنبال شارژر لوشنل کسی نداره.

صاد: لولو خوب اونجاها رو گشتی؟ اصلا چطوره همزمان که داری می‌گردی دنبال شارژر، پادکست هم درست کنی آخه بچه‌ها هی سراغت رو می‌گیرن.

لولو: واقعا؟ منم خیلی دلم برای بچه‌ها تنگ شده. من که عاشق پادکست درست کردنم. اصلا با همین میکروفون گوشی پادکست درست می‌کنم. حالا بگو ببینم به نظرت از کجا شارژر پیدا کنم؟

صاد: شلمرود بهت نزدیکه، من می‌گم برو اونجا ببین کسی شارژر داره؟

{صدای خش خش}

لولو: صدات درست نمی‌یاد چی؟ شلغمرود؟

صاد: نه نه شلم

لولو: الو. الو. ای بابا آنتن رفت. ولی ایراد نداره. الان می‌رم این شلغمرود رو پیدا می‌کنم و لوشنلم رو شارژ می‌کنم و بر می‌گردم به استودیو.

{موسیقی}

لولو: سلام من لولو هستم. خفاش جهانگرد که عاشق کشف دنیاست. برای فصل جدید لوچیستان آماده‌این؟ 

{موسیقی}

لولو: ای موجود مرموز فرقی نمی‌کنه زیر زمین باشی یا بالا ابرها. با لوبین پیدات می‌کنم. اگه توی دریاها قایم شده باشی یا تو دل غارهای پیچ در پیچ با لوشنل راهو پیدا می‌کنم ومی‌یام. اوه اوه یادم نبود،  وایسین وایسین. موجودات مرموز یه ذره صبر کنین. من لوبین و لوشنلم کار نمی‌کنه. می‌خوام با کمک بچه‌ها برم شلغمرود ببینم اونجا کسی شارژر داره یا نه. بعدش حتما می‌یام موجودات مرموز رو پیدا می‌کنم.  

{موسیقی}

لولو: بچه‌ها دلم براتون خیلی تنگ شده بود. من هم مثل شما دوست داشتم زودتر فصل جدید لوچیستان رو شروع کنم اما اینجا گیر کردم. برای همین چند وقته که نیومدم تو استودیو. یادتون هست. توی هفتمین چالش لوچیستان شارژ لوشنل تموم شد ومن نتونستم برگردم. تو این مدت داشتم دنبال یه راه می‌گشتم که بتونم برگردم. هرجا رو که بگین گشتم. هیچکس شارژر لوشنل نداشت. به از هرکسی می‌پرسیدم، می‌گفت لوشنل چیه دیگه. صاد به من گفت برم شلغمرود اونجا ممکنه آدم‌ها بتونن کمکم کنند. گفت اونجا آدم‌ها با شغل‌های جورواجور هستن. منم الان بیرون شلغمرود ایستادم کنار یه کلبه‌ی جنگلی، یعنی یه خونه‌ چوبی که توی جنگله. می‌خوام در بزنم ببینم که می‌تونم شارژر پیدا کنم یا نه.

{صدای در زدن}

ناداوان: کیه؟

لولو: منم لولو.

ناداوان: لولو خرخره؟ اینجا جای لولو خرخره‌ها نیست. برو پی کارت.

لولو: لولو خرخره نه. من لوبت‌ام. خفاش جهانگرد که عاشق کشف…

ناداوان صدای لولو رو قطع می‌کنه: هرکی هستی ما اینجا مهمون نمی‌خوایم برو خونه‌تون.

لولو: ای بابا مگه تو نادان نیستین؟

{صدای باز شدن در}

ناداوان: چی؟ به من گفتی نادان؟ الان بهت می‌گم کی نادانه.

لولو: نه نه. من نگفتم تو نادانی. من داشتم دنبال شلغمرود می‌گشتم یکی گفت این کلبه‌ی چوبی اولین خونه‌ی شلغمروده. اسم صاحبش هم نادانه.

ناداوان:چی؟ باز به من گفتی نادان. زودباش بگو ببینم تو رو کی فرستاده؟ نکنه تو رو اون دیوی بدجنس فرستاده که منو اذیت کنی. زودباش بگو.

لولو: نه نه. من اصلا این دیوی رو نمی‌شناسم. من فکر کردم در بزنم یه آدم مهربونی پیدا کنم که به من کمک کنه. ولی انگار خیلی هم مهربون نیستی.

ناداوان با عصبانیت: نه خیر من خیلی هم مهربونم. در ضمن هم اسم من ناداوانه نه نادان.

لولو:آخ آخ ببخشید. نمی‌خواستم اذیتت کنم. حتما اشتباه شنیدم. ولی اگه مهربونی چرا به من کمک نمی‌کنی برگردم استودیو پیش دنا و رها و بقیه.

ناداوان: خب این استودیو که می‌گی کجاست بگو من برات تاکسی بگیرم بری.

لولو: استودیو اونور دنیاست. فکر نکنم با تاکسی بشه رفت اونجا. من شارژر می‌خوام شارژر لوشنل تو داری؟

ناداوان: چی؟ مارجر شومنل چیه دیگه؟

لولو: مارجر نه شارژر. شومنل نه لوشنل.

ناداوان: من شارمر شونل ندارم ولی…

لولو: بابا شارژر لوشنل

ناداوان: هرچی؟ اصلا چرا داد می‌زنی. برو پی کارت. اصلا من بهت کمک نمی‌کنم.

لولو: باشه باشه. ببخشید. دیگه داد نمی‌زنم. هرچی تو بگی. بالاخره می‌تونی کمکم کنی یا نه؟

ناداوان: من می‌تونم کمکت کنم ولی تو باید یه کاری کنی که طلسم شهر از بین بره.

لولو:‌طلسم؟ چه طلسمی؟!

ناداوان با شعر:

{آهنگ}

اینجا یه روزی خوشگل بود

پر از گل بود و سنبل بود

خونه‌ها پر آدم بود

لب آدما خندان بود

دیوی که اومد غصه‌ها اومد شهرما این رو اون رو شد

اون ما رو جادو جنبل کرد

همه چی رو سروته کرد

صبح‌ها همگی می‌خوابن

شب‌ها همگی بیدارن

دیوی که اومد غصه‌ها اومد شهرما این رو اون رو شد

همه شبیه همدیگن

شکل همه رو عوض کرد

آدما یادشون رفته

اینجا هر کسی چی کاره‌است

دیوی که اومد غصه‌ها اومد شهرما این رو اون رو شد

 

لولو: وای چه وحشتناک. الان درست فهمیدم. همه‌ی آدم‌ها شکلشون شبیه همه؟

ناداوان: بله. همه شبیه هم هستن. یعنی شبیه همین من که می‌بینی.

لولو: یعنی تو هم یه شکل دیگه بودی الان به خاطر طلسم اینجوری شدی؟

ناداوان: نمی‌دونم. الان هیچکس نمی‌دونه که قبلش چی بوده و چی کاره بوده. همه صبح‌ها می‌خوابن و شب‌ها بیدارن. همه چی سر و ته شده.

لولو: اینکه خیلی بده.

ناداوان: حالا تو بگو کی هستی و اینجا چی کار می‌کنی؟ این چیه گذاشتی رو چشمت؟

لولو: من لوبتم. لوبت خفاش. دختر شربت. اینم لوبینه. برای اینه که بتونم توی روز هم بیام بیرون. چون نور چشم‌هامو اذیت می‌کنه اینو می‌زنم که اذیت نشم.

ناداوان: ولی الآن که روز نیست. نصف شبه.

لولو: چی؟ نصفه شبه؟ مگه می‌شه. الان ظهره.

ناداوان: نه بیرون این شهر ظهره ولی اینجا الان ۱۲ شبه. می‌گی نه اون لوبینت رو بردار ببین.

لولو: بذار ببینم. ا ا ا راست می‌گی. چشمم اذیت نشد. چرا اینجا شبه؟ من قبل اینکه بیام اینجا همین یه ساعت پیش روز بود که.

ناداوان: گفتم که به خاطر طلسم دیوی بدجنس. همه چی اینجا برعکس شده. همه جا روزه. اینجا شبه. حالا یه ذره بیشتر از خودت بگو ببینم کی هستی؟

لولو: عجب. حتما این دیوی خیلی بدجنسه که این بلا رو سر شهر شما آورده.  من یه خفاش جهانگردم و می‌رم همه‌ جای دنیا. من عاشق حل کردن معماها و چالش‌های سختم. توی سفر آخرم شارژ لوشنلم تمام شد و من اینجا گیر کردم. لوشنل یه شنله که باهاش من می‌تونم برم این ور و اونور دنیا.

ناداوان: هووووم چه جالب. ببین من که نمی‌دونم شارژری که می‌گی چیه و چه شکلیه. ولی اگه بتونی طلسم شهر رو بشکنی حتما مردم شهر می‌تونن کمک کنن تو برگردی خونه‌ات.طلسم دیوی خیلی بد چیزیه یه کاری کرده که همه چی تو شهر ما برعکس شده. صبح‌ها شب شده شب‌ها صبح شده. آدم‌ها شب‌ها می‌رن بیرون صبح‌ها می‌خوابن. مدرسه‌های فقط تابستون‌ها بازه. حتی اسم بعضی از آدم‌ها هم عوض شده. یکی اسمش مهتاب بود الان شده آفتاب. یکی اسمش دریا بود الآن شده خشکی. منم نمی‌دونم چی بودم ولی الان ناداوانم.

لولو: عجب دیوی بدجنسی. حالا شما باید چی کار کنین؟ چطوری می‌شه این طلسم رو از بین برد؟

ناداوان: ببین یه جعبه‌ای توی شهر هست که ما دقیق نمی‌دونیم کجاست. این جعبه ۷ تا قفل داره.  هر قفلی هم یه کلید داره. ما اگه بتونیم جعبه رو پیدا کنیم و هر ۷ تا قفل رو هم باز کنیم. اون وقت می‌تونیم در جعبه رو باز کنیم.

لولو: توی جعبه چیه؟

ناداوان: شیشه‌ی طلسم دیوی. اگه بزنیم اونو بشکونیم طلسم از بین می‌ره. ولی تا حالا حتی نتونستیم جعبه رو پیدا کنیم.

لولو: این که کاری نداره. من می‌تونم پیداش کنم.

ناداوان: تو؟ تو که حتی نمی‌تونی درست دور و برت رو ببینی چطوری می‌تونی جعبه رو پیدا کنی؟

لولو: تو رادار ما خفاش‌ها رو دست کم گرفتی‌ها. الآن یه رادار می‌زنم و تاداااا جعبه رو پیدا می‌کنم. فقط بگو ببینم بلندترین نقطه شهر کجاست.

ناداوان: قبلا‌ها یه مجسمه‌ی سنگی وسط شهر بود که از همه جای شهر معلوم بود. نمی‌دونم هنوزهم همونجا هست یا نه. کنار مجسمه هم یه تخته سنگ بود که هر موقع یکی می‌خواست با مردم شهر صحبت کنه می‌رفت روی اون. اصلا بیا با هم بریم. من می‌برمت.

لولو: باشه. بزن بریم.

{صدای پا}

ناداوان: نگاه کن نگاه کن مجسمه‌ی بزرگ شهر آب رفته. کوچولوی کوچولو شده. ولی این تخته سنگ کوچولوه بزرگ شده. بزرگ بزرگ.

لولو: ایرادی نداره. الآن می‌رم روی تخته سنگ از اون بالا رادار می‌زنم. بال‌های خفاشی پیش به سوی بالای تخته سنگ.

{صدای بال زدن}

{موسیقی}

رادار خفاشی به چپ چپ، به راست راست. عقب و جلو جعبه‌ی دیوی کجاست؟

{صدای پردازش}

لولو: داده‌های رادار من می‌گه که توی شهر شما دو تا پارک بازی هست. یکی تو محله‌ی اینوری یکی تو محله‌ی اونوری.

ناداوان: آره آره. دوتا پارک داریم. یکی تو محله اینوری یکی تو محله اونوری.

لولو: رادار می‌گه یه جعبه‌ی عجیب و غریب با ۷ تا قفل زیر یکی از سرسره‌های پارک اونوری قایم شده. روش هم کلی برگ و چوب خشک ریختن که کسی نتونه ببینتش. حتما همونه.

ناداوان: زودباش. زودباش بریم محله‌‌ی اونوری.

{صدای دویدن}

ناداوان: بذار زیر این سرسره رو ببینم.

{صدای به هم زدن برگ خشک}

ناداوان: اینجا که چیزی نیست. بذار اون یکی سرسره رو هم ببینم.

{صدای به هم زدن برگ خشک}

ناداوان: اینجا هم چیزی نیست.

لولو: زیر همه‌ی سرسره‌ها رو دیدی؟

ناداوان: آره. اینجا فقط دوتا سرسره هست.

لولو: مگه می‌شه؟ بذار رادارم رو دوباره چک کنم. داده‌های رادار می‌گه زیر سرسره‌ی سوم محله‌ی اونوری.

ناداوان: ولی اینجا که فقط دوتا سرسره هست.

لولو: صبر کن صبر کن. یه چیزی اینجا غلطه. رادار من اشتباه نمی‌کنه. یعنی چی می‌تونه باشه.

ناداوان: بیا می‌گم که یه جایی قایم کرده جعبه رو که هیچکس نتونه پیداش کنه. من از اولش هم می‌دونستم که تو نمی‌تونی این رو پیدا کنی. رادارت خرابه. رادارت به درد نمی‌خوره….

لولو: آهان فهمیدم. من می‌دونم جعبه کجاست. بدو بریم پارک اینوری. اشتباه اومدیم.

ناداوان: یعنی چی؟ مگه نگفتی رادارت گفته پارک اونوری. حالا چرا می‌گی بریم پارک اینوری؟

لولو: بابا طلسم دیوی اینجوریه که همه چی رو برعکس می‌کنه. خب رادار من هم برعکس دیده. پارک اینوری رو پارک اونوری دیده. بدو بریم پارک اینوری.

ناداوان: ا ا آره. چرا به فکر خودم نرسید. بزن بریم.

{صدای دویدن}

ناداوان: آهان اینم از این. رسیدیم به پارک اینوری.

لولو: برو زیر سرسره‌ها رو بگرد.

ناداوان: ا زیر این سرسره انگار پر از شاخ و برگه. بذار درست بگردم ببینم چی به چیه.

{صدای به هم زدن برگ خشک}

ناداوان: یافتم یافتم. ایناهاشش. جعبه رو پیدا کردی. آفرین. تو خیلی باهوشی.

لولو: یوهووووو. آخجون. خب زودباش روش رو بخون ببینم چی نوشته.

ناداوان: نوشه م م م. این هفت قفل جادویی از شیشه‌ی طلسم دیوی محافظت خواهند کرد. شما هرگز نخواهید توانست کلید‌ این قفل‌ها را پیدا کنید. چون هر کلیدی زیر یکی از خانه‌های شهر پنهان شده. { ناداوان خمیازه می‌کشه} فکر کنم داره صبح می‌شه. آخه من خیلی خوابم گرفته. الان بریم، فردا شب دوباره می‌آییم.

لولو: باشه. بریم منم داره خوابم می‌گیره. فقط بذار از بچه‌ها خدافظی کنیم. بچه‌ها ما باید بریم بخوابیم. به نظرتون کلید‌ها کجاست و چطوری باید پیداشون کنیم؟ توی قسمت بعدی مشخص می‌شه. اوه راستی تا یادم نرفته حتما حتما اگه می‌خواین ادامه‌ی داستان من و دیوی و شلغمرود رو بشنوین از هر جایی که پادکست گوش می‌کنین سرچ کنین لوچیستان و پادکست لوچیستان رو اونجا گوش بدین. قسمت‌های بعدی توی اونجا پخش می‌شه. می‌تونین از توی سایت هم پیداش کنین darwagkids.com داروگ هم با دبلیوه. تا قسمت بعدی مواظب کشف‌هاتون باشید.

 

 

صاد: این اولین قسمت از فصل جدید لوچیستان بود که محصول جدید داروگه. شما می‌تونید باقی داستان لولو رو از کانال مربوط به خودش در کست‌باکس یا تمامی پادگیرها گوش بدید. کافیه فارسی یا انگلیسی سرچ کنید لوچیستان. اگر پیداش نکردید هم می‌تونید از توی سایت ما لینکش رو پیدا کنید. ممنون از عاطفه موفقی که نقش لوبت رو بازی کرد و ممنون از شما که به پادکست جدید ما گوش دادید. منتظر نظراتتون هستیم. داروگ کیدز دات کام. داروگ هم با دبلیوه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا