آقای پی: من آقای پی هستم و اینجا استودیو چی؟کجا؟چرا؟ است. به پادکست سوالهای یهویی خوش اومدین.
بچهها سلام خوبین؟ دماغتون چاقه؟ من که خیلی خیلی خیلی خوبم. آخه کلی از بچهها برام صدا فرستادن و جواب سوال یهویی من از قسمت قبل رو دادن. آخر این برنامه میریم و صداهاشون رو میشنویم ولی الآن نوبت یه چیز دیگه است. آره آره آره وقتی زبون دراز آقای پی میره به سمت جعبهی سوالهای یهویی یعنی هوپسی دوپسی جواب آماده است.
سلام آقای پی من امیدم هشت سال و نیمه از مشهد، چرا بادکنک میترکه ولی توپ سوراخ میشه و آرام آرام بادش خالی میشه؟
آقای پی: وووهوووو چه سوال باحالی. بچهها شما میدونین چرا؟ فرق توپ و بادکنک توی جنسشونه. بادکنک رو از لاتکس درست میکنند که از صمغ درخت کائوچو به دست مییاد. خاصیت لاتکس اینه که تحت فشار کش مییاد. برای همین وقتی توی بادکنک فوت میکنیم بادکنک بزرگ و بزرگتر میشه یعنی این لاتکس کش مییاد. البته خیلی زیاد فوتش نکنین ممکنه بترکه.
{تق تق صدای در}
آقای پی: بله بفرمایید تو در بازه.
ویزبی: سلام آقای پی.
آقای پی: سلام گروهبان ویزبی. خوبی چی کار داشتی؟
ویزبی: داشتم دنبال تلمبه میگشتم ندیدیش.
آقای پی: تمبله؟ تمبله چیه دیگه.
ویزبی: تمبله نه تلمبه. همینکه باهاش لاستیک دوچرخه رو باد میکنند.
آقای پی: آهان pumpe رو میگی.
ویزبی: حالا هرچی. ما بهش میگیم تلمبه. ندیدیش؟
آقای پی: مگه تو دوچرخه داری؟
ویزبی: نه بابا میخوام توپم رو باد کنم. بادش خالی شده. تابستونه میخوایم با بچههای کندو فوتبال بازی کنیم.
آقای پی: خوش به حالتون. پامپ همون پایینه تو حیاط کنار دوچرخهی رها.
ویزبی: باشه ممنون پس من رفتم. آهان راستی یه چیزی.
آقای پی: چی؟
ویزبی: صبحی تو نبودی صاد زنگ زد کارت داشت.
آقای پی: چی کار داشت.
ویزبی: نمیدونم یه پیام صوتی برات گذاشت گفت می فرسته به ایمیلت.
آقای پی: اکی. من الآن چک میکنم ممنون که خبر دادی.
ویزبی: باشه باشه. من رفتم خدافظ.
{صدای بسته شدن در}
آقای پی: بچهها یه لحظه میشه من چک کنم ببینم صاد چی گفته. شاید کار مهم داشته باشه. آهان ایناهاشش. بذارین صداش رو پخش کنم.
صاد: سلام آقای پی. لطفا امروز به بچهها بگو که ظرفیت کارگاه افسانههای ایرانی با رها از داخل ایران پر شده. الآن فقط ظرفیت کارگاه بچههای خارج ایران باقی مونده که اونم به زودی پر میشه. راستی به بزرگترها هم بگو که هزینهای که پرداخت میکنند برای ۴ جلسه با همه. ممنون.
آقای پی: خب بچهها بزرگا خودتون شنیدید دیگه. بریم سراغ جواب سوال امید. داشتم میگفتم که بادکنک از لاتکسه. وقتی بادکنک باد شد و بزرگ شد یعنی اینکه این لاتکس از داخل تحت فشار هواست. وقتی هم که تحت فشار شدید باشه و هوای توی بادکنک همیشه در حال فشار آوردن خیلی زیاد به لاتکس باشه، اگه یه چیز تیز بهش بخوره یا اگه بهش فشار بیاد و یه پارگی کوچولو ایجاد کنه این فشار هوا یهویی کل انرژیاش رو خالی میکنه و خیلی سریع توی یه لحظه اون پارگی کوچولو بزرگ و بزرگتر میشه یا همون میترکه.
اما توپها رو معمولا از جنس دیگهای درست میکنند. مثلا توپ فوتبال یا توپ بسکتبال رو از لاستیک ضخیم یا چرم مصنوعی درست میکنند که خیلی مقاومتر از لاتکس هستند و وقتی توپ رو باد میکنیم مثل بادکنک تحت فشار قرار نمیگیرند. اینجوری اگه یه چیز تیزی به توپ بخوره و یه تیکهاش سوراخ بشه فشار هوا اونقدری نیست که کل توپ رو تیکه پاره کنه.
البته امید توپ هم ممکنه بترکه. بستگی به مقدار فشار هوا داره. مثلا اگه با پامپ یا همون تلمبه که ویزبی گفت توپ رو بیش از حدش باد کنی که فشار بیشتری به توپ بیاره ممکنه بترکه. یا اگه توپ یه فشار شدیدی بهش بیاد ممکنه بترکه. مثلا اگه زیاد بادش کرده باشی و توی تابستون زیر آفتاب بذاری ممکنه گرمای هوای باعث انبساط هوای توی توپ بشه و توپ بترکه. چه توی توپ و چه توی بادکنک همه چیز به میزان فشار و جنس توپ یا بادکنک بستگی داره.
{صدای ترکیدن توپ}
آقای پی: این صدای چی بود از تو حیاط بود فکر کنم. بذارین پنجره رو باز کنم ببینم چی بود.
{صدای پنجره}
ویزبی: ت ت ت ت ت ت ووو پپپپپپ پ
آقای پی: گروهبان ویزبی؟ چی شد.
ویزبی: آآآآ قای پی پی پی.
آقای پی: من پی پی نیستم که. من آقای پیام.
ویزبی: میدونم بابا این توپ ترکید یه صدای وحشتناکی داد منم الآن ترسیدم.
آقای پی: چی؟ توپت ترکید؟ زیاد بادش کردی؟
ویزبی با گریه: آره حالا نمیتونم بازی کنم. هاااااااا
آقای پی: خب توپ منو بردار. البته اون هم باد نداره.
ویزبی: من میترسم بادش کنم دوباره بترکه خودت بیا بادش کن.
آقای پی: من الآن وسط ضبط پادکستم تو بیا بالا با هم صدای بچهها رو گوش بدیم بعدش میریم با هم باد میکنیم.
ویزبی: آخجون اومدم….
{صدای پنجره}
آقای پی: خب بچهها تا گروهبان برسه یه چیزی بگم. شما قسمت جدید پادکست لوچیستان رو گوش دادین؟ من که خیلی خوشم اومد. لوبت رفته بود به اصفهان و کلی ماجرای جالب داشت. اگه هنوز فرصت نکردین برین پادکست لوچیستان رو گوش بدین. خب هنوز که ویزبی نیومده. چقدر طول میده. بیاین اولین صدا رو خودمون گوش بدیم.
آوینا: سلام آقای پی من آوینا هستم هفت ساله از تهران. عنبر یه مادهی مومی شکله که قدیم آدمها ازش استفاده میکردن که عطر درست کنند. عنبر توی دستگاه گوارش نهنگ عنبر تولید میشه. و وقتی دفع میشه روی آب یا توی ساحل مییاد و آدمها اونو بر میداشتن و باهاش عطر درست میکردن. دوستت دارم. خدافظ.
آقای پی: آفرین آوینا درست گفتی. فقط بذار ببینم دفع میشه یعنی چی؟ بزنم تو گوگل آهان یعنی پوپ میشه. واقعا؟! هه هه هه. خب ببینیم صدای بعدی برای کیه؟
کارن و کیان: سلام آقای پی من کیان هستم من کارن هستم عنبر یه مادهی مومیشکل خیلی خوشبوه که در دستگاه گوارش نهنگ عنبر درست میشه. و از دهنش خارج میشه.
آقای پی: بهبه داداشهای همیشه با هم. آفرین شما هم درست گفتین. خب ببینم صدای بعدی برای کیه؟
غزل خلیلی: سلام آقای پی من غزل خلیلی هستم هشت ساله از تهران. عنبر یه مادهی مومی شکله که در بدن نهنگها تولید میشه. و وقتی نهنگها اون رو دفع میکنند به روی سطح آب مییاد، و انسانها اون رو جمع میکنند. عنبر یه مادهی خیلی خوشبو برای عطرسازیه. و انسانها ازش استفاده میکردن. دوستت دارم خدافظ.
آقای پی: آفرین غزل تو هم درست گفتی. خیلی جواب خوبی دادی آفرین.
{صدای بازشدن در}
ویزبی: من اومدم. تموم شد صداهای بچهها؟
آقای پی: نه گروهبان. تموم نشده. فقط دوتا شو شنیدیم.
ویزبی: خب بعدی رو پخش کن.
آناشید: سلام آقای پی اسم من آناشیده از اهواز. عنبر یه نوع مادهایه که مومی شکله و توی دستگاه گوارش نهنگ عنبر ساخته شده و از بدنش خارج میشه و روی سطح آب دریاها مییاد. زمانهای قدیم اون رو بر میداشتن و باهاش عطر درست میکردن. خداحافظ.
ویزبی: واقعا؟ عنبر از شکم نهنگ در میاد؟ چه عجیب؟
آقای پی: اینکه عسل از شکم تو در میاد که عجیبتره.
ویزبی: هیچوقت اینجوری بهش فکر نکرده بودم. راست میگی. حالا میخوای تو هم تلاش کن یه چیز مفید از تو خودت در بیار.
آقای پی: نمیشه بابا. منم مثل آدمام فقط پوپ. حالا ولش کن بریم صدای بعدی
علی حسن زاده: آی خونهدار و بچهدار زنبیلو بردار و بیار.
آقای پی: یه دقیقه وایسین. گروهبان اینکه علی میگه یعنی چی؟
ویزبی: هی هی هی چه بامزه. ببین توی ایران بعضی از فروشندهها چیزهایی که میخوان بفروشن رو میریزن پشت ماشینشون میبرن توی محلهها مستقیم به مردم میفروشن. یه بلنگو هم می گیرن دستشون میگن آی خونهدار و بچهدار زنبلیو بردار و بیار. یعنی آهای اونایی که تو خونهاین سبد خریدتون رو بردارین بیارین چیزهای من رو بخرین.
آقای پی: آهان چه باحال. خب پس بذار دوباره ببینیم علی چه صدایی فرستاده.
علی حسنزاده: آی خونهدار و بچهدار زنبیلو بردار و بیار. استفراغ نهنگ براتون آوردیم مفت و ارزون. آتش زدم به مالم کیلویی سیصد میلیون. باحال بود؟ آقا نهنگ عنبر بزرگترین نهنگ دندوندار دنیا است. رودهی این شاهنهنگ این ماده رو تولید میکنه که خیلی ببخشیدا یا با استفراغ یا با پیپی از بدنش مییاد بیرون و بسیار خوشبو و معطره. آدما بهش میگن طلای شناور. چون خیلی با ارزشه و وقتی از دستگاه گوارش نهنگ بیرون مییاد روی آب اقیانوسها شناور میشه. و کسی که اون رو پیدا میکنه حسابی ثروتمند میشه. آخه شرکتهای عطرسازی حاضر پول زیادی براش بدن و باهاش گرونترین عطرهای دنیا رو بسازند. قبل از خدافظی میخوام یه شعر براتون بخونم…
آقای پی: ها ها ها چقدر بامزه بود علی. خیلی خندیدم.
ویزبی:آدما ۳۰۰ میلیون برای استفراغ نهنگ میدن؟ آقای پی من میگم حالا یه تلاش دیگه بکن. شاید یکی هم اومد تو هم تونستی یه چیزی تولید کنی که آدما بخرن. حالا نمیگم ۳۰۰ میلیون ولی شاید یکی اومد یه پولی داد خریدا.
آقای پی: گروهبان من هر روز مگس میخورم آخه کی برای مگس …
ویزبی: ولش کن ولش کن حالم بد شد. هوووع.
آقای پی: بذار صدای بعدی رو پخش کنم.
جانان فلاحزاده: سلام آقای پی من جانان فلاحزاده هستم ۹ ساله از شیراز. عنبر از دستگاه گوارش نهنگ عنبر مییاد و یک مادهی مومی شکله که وقتی در معرض هوا ونور خشک میشه بوی خیلی خوشایندی میده که در عطر سازی از آن استفاده میشه. آقای پی من همهی پادکستهاتون رو گوش کردم. لطفا به دنا و رها بگید که زودتر پادکست بذارن. دوستتون دارم خدافظ.
آقای پی:آفرین جانان باشه حتما به دنا و رها میگم.
ویزبی: جانان دنا و رها و آقای پی قرار گذاشتن که یه هفته اونا پادکست بدن یه هفته آقای پی.
آقای پی: آره جانان قرار ما اینطوریه. حالا بریم صدای بعدی رو گوش بدیم.
امیرحسین: سلام آقای پی من امیرحسینم. عنبر یه مادهی خوشبوییه که در دستگاه گوارشی نهنگ درست میشه. نهنگها وقتی غذا میخورن یه مادههایی رو نمیتونند هضم بکنند. اون مادهها تبدیل به یه مادهی خوشبو به نام عنبر میشن. عنبر روی آب دریا شناور میشه و انسانها میتونند اون رو بردارن و داخل عطرهاشون از آنها استفاده کنند. خداحافظ.
آقای پی: گروهبان هضم غذا یعنی چی؟
ویزبی: یعنی وقتی غذا رو میخوریم میره تو معده رودمون اونجا له میشه آبکی میشه آماده میشه که بره توی بدنمون.
آقای پی: آهان آهان همون digest انگلیسی.
ویزبی: آره آره. بزن صدای بعدی.
رایمون: سلام آقای پی من رایمون هستم از اندیمشک. عنبر از دهن نهنگ مییاد بیرون. اون رو قبلا داخل غذا هم میریختن.
آقای پی: آفرین رایمون تو هم درست گفتی. به بچههای اندیمشک سلام برسون.
رایان: سلام آقای پی من رایان احمدیپور هستم همونی که اگه یادتون باشه یه بارم باهاتون زنگ زدم. جواب سوالتونو اومدم بدم. عنبر یه مادهایه که خیلی خوشبوه. و در دستگاه گوارش نهنگ عنبر به دست مییاد. و در گذشته برای ساخت عطر استفاده میشده.
آقای پی: آره رایان یادمه زنگ زده بودی. ممنون که جوابم رو دادی.
نیکی: سلام آقای پی من نیکی احمدیپور هستم عنبر مادهای که برای ساخت عطر استفاده میشه در قدیم.
ویزبی: ا این نیکی احمدی پور با رایان احمدیپور خواهر برادرن؟
آقای پی: تو از کجا فهمیدی؟
ویزبی: خب فامیلیشون یکیه دیگه.
آقای پی: خب چرا فکر نکردی پسرعمو دخترعمواند؟
ویزبی: حالا ما یه حدسی زدیم دیگه. بریم صدای بعدی رو بشنویم.
آقای پی: صدای بعدی آخرین صداست.
ماهور: سلام آقای پی من ماهور مقدم هستم. عنبر یه مادهی خوشبو است که از دستگاه گوارش نهنگ عنبر به دست میآید و از دهنش میآید بیرون. ماهیگیرها میروند آن را از آب بیرون میآورند و در عطر فروشیها میذارن. یک مادهی دیگه هم هست که اسمش مشکه. و از دم ماهی ختن به وجود مییاد و بوی خوبی میده و در عطر فروشیها هست. خدافظ خیلی دوستت دارم. آهنگت رو هم خیلی دوست داشتم. فقط کاش آهنگت یه ذره عوضتر میشد.
آقای پی: ا چه جالب. پس آهوها هم مادهی خوشبو درست میکنن. من نمیدونستم.
ویزبی: بله من میدونستم. همهی آهوها اینجوری نیستن همین آهوی ختن اینجوریه. میگم حالا باز یه امتحان بکن شاید دم تو رو هم بذاریم تو آفتاب خشک بشه خوشبو بشه.
آقای پی: چی میگی گروهبان. من نه مادهی خوشبو بلدم درست کنم نه خوشمزه.
ویزبی: باشه. باشه. حالا که سوالا تموم شد بریم توپ رو باد کنیم. بچههای کندو منتظرن.
آقای پی: باشه باشه. یه دقیقه صبر کن نزدیک بود یادم بره. منم باید یه سوال یهویی بپرسم.
ویزبی: خب یه سوال بادکنکی بپرس زود بریم.
آقای پی: سوال بادکنکی چیه دیگه؟
ویزبی: یه سوالی که به بادکنک ربط داشته باشه دیگه. مثلا بادکنک رو برای چی باد میکنیم.
آقای پی: برای تولدامون.
ویزبی: خب این سوال سادهای بود. آهان تو تولدامون چه آهنگی میخونیم.
آقای پی: خب معلوم آهنگ تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک.
ویزبی: خب این هم ساده بود. آهان آهان فهمیدم آهنگ تولدت مبارک رو کی اولین بار آهنگ تولد تولد تولدت مبارک رو خونده؟
آقای پی: هان؟ اینو منم نمیدونم. همین خوبه. بچهها تا قسمت بعد وقت دارین بگین کی آهنگ تولدت مبارک رو اولین بار خونده. برین سایت داروگ کیدز دات کام که با دبلیوه برای من سوال بفرستین.
ویزبی: سوال بفرستین چیه جواب سوال رو بفرستین آقای پی. بچهها از من خدافظ.
آقای پی: انقدر هولم کردی نفهمیدم چی گفتم. بچهها یهویی خدافظ.